خلاصه کتاب:
سایه زنی که بعد از طلاق همسرش با تنها دختری که داره تصمیم میگیره زندگی مستقلی داشته باشه اما امان از روزی که عشق سابقش درست توی همسایگی خونهش با زنی نازا در بیاد و بخواد رحمش رو اجاره بده ...
خلاصه کتاب:
با درد عمیق دل من تو دیدی که مردم چه کردن تو پیش غرورم نشستی تو زخمای قلبم رو بستی تو زخمای قلبم رو بستی شکل رفتن این روزگار منو تو گریه تنها نزار منو از ادما پس بگیر منو دست خودم نسپار منو دست خودم نسپار جز تو هیشکی مهربون نبود با هجوم این درد زندگی منو از عشق من راحت جدا کرد من هنوز همون درد دیروزم آدم همیشه هیشکی مثل من عاشقت نبود عاشقت نمیشه..
خلاصه کتاب:
دختری تنها و آسیب دیده پس از سال ها به خانه خانوادهی پدری اش میرود و به واسطه این نقل مکان، او وارد زندگی مرموز یک نوازنده می شود. همه چیز به ظاهر خوب و آرام است تا زمانی که قیم قانونی اوبه ایران بازمیگردد و اسرار مگو فاش میشوند و زندگی ها در هم گره میخورد ...
خلاصه کتاب:
داستان من داستان زندگی مریمه… دختری که فقیر زاده شده و فقیر هم بزرگ شده. تنها زاده شده و تنها زندگی میکنه. دست سرنوشت اونو میبره به دنیایی جدید… خیلی جدید…عاشق میشه و عشقش با همه عشقا فرق داره… کهنه میشه و مثل اشیا عتیقه قیمتی تر… مریم از جنس من و شما دور نیست… از احساساتش دور نباشید… موضوع داستان و حتی برخی دیالوگ ها کاملا واقعی اند. چهره ها هم همینطور. اما اسامی گاه غیر واقعی و گاه حقیقی اند ...
خلاصه کتاب:
راجع به دختری به اسم سوگل هست که پدرش صاحب یکی از بهترین رستوران های شهر تهرانه و دنبال یه سری اشپز ماهر هستن… در این بین با دانیال پسری شوخ، مغرور و البته همه روز و شبش با تلافی میگذره ...
خلاصه کتاب:
دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خود خواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن حالا بعد از هفت سال شرایطی مهیا شده تا کینهها و نفرت ها، خودی نشون بده و شلاقی بشه بر پیکر عشقشون و عذاب و شکنجههایی که حق دختر داستان نیست، با اون همه عشق و خواستن.
خلاصه کتاب:
من نه اسم دارم نه خانواده،تنها کسی که دارم،پدرمه.یک پدر که برام همه کار کرده،مهربونه،دلرحمه،دوست داشتنیه،من این پدر رو دوست دارم،اون بهم اسم داد،بهم شخصیت داد،اون بهم حس انتقام داد.من این پدر رو می خوام بکشم،من پاییز عزیزنظامم که قصد قتل پدرم رو کردم.این رمان،داستان یک قتله...
خلاصه کتاب:
عسل دختر زیبایی که بخاطر هزینهی درمان مادرش مجبور میشه رحمش رو به زن و شوهر جوونی که تو همسایگیشون هستن اجاره بده اما بعد از مدتی زندگی با امیرسام هر دو عاشق هم میشن ولی عسل حاضر نیست با وجود همسر اول امیرسام این عاشقی رو باهاش تجربه کنه اما سام کاری میکنه که...
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری است که در پرورشگاه بزرگ شده و حالا به خاطر یک اشتباه و اعتماد بیجا کلی بدهی بالا آورده و برای تسویه کردن پول طلبکارا مجبور است از خانواده پسری که این دام و برایش پهن کرده اند کمک بگیرد و تو همین راه با برادر آن آدم آشنا میشود که مرد سخت و نفوذ ناپذیری است و فقط با یک شرط راضی میشود تا پول طلبکارا را پرداخت کند …
خلاصه کتاب:
آتوسا با شنیدن خبر فوت پدرش بعد از هفت سال دوری به خانه بر میگردد. خانه ای که برایش یادآور همسری بدکار است که سال ها پیش خواهر جوانش آنا را به او ترجیح داده است. رویارویی دوبارهی او با اعضای خانواده اش سرآغاز جریاناتی است که سرنوشتش را دچار تغییر میکند… پایان باز و یا شاید تلخ!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.