خلاصه کتاب:
ماجرا از یک شب مهمانی شروع شد شبی که ماهتیسم را وارد زندگی پر فراز و نشیب و جدیدی کرد.... آزار و اذیت عجیب اما با عشقی پنهانی... آیا در آخر زندگی روی خوش را به او نشان میدهد؟... ماجرا های پر کلکل آرشام و ماهتیسم خوندن دارد... زندگی آرشام پر از رمز و رازهایی است که نمیگذارد به ماهتیسم برسد اما ...
خلاصه کتاب:
ماهرو با بهراد یکی از پسرعمو هاش وارد رابطه هست اما طی اتفاقی مجبور میشه با یکی دیگه از پسر عموهاش به نام کوهیار وارد رابطه بشه اما میفهمه که کوه یار گرایش بی دی اس ام داره و یه ددی خشنه ...
خلاصه کتاب:
تس اسنو هر آنچه رو که همیشه میخواسته داره. دوست پسرش برای سالگرد دوسال با هم بودنشون، با سفر عاشقانه به مکزیک تس رو غافلگیر کرد. به سرقت میره. بیهوش، و دزدیده میشه. اجبارا به دنیایی پر از تاریکی و وحشت وارد میشه. اسیر و تنها بدون منجی، معشوق، ایمان، و آینده، تس از دختری وحشتزده به مبارزی سرسخت تبدیل میشه. اما قدرتش مهم نبود باز هم نمیتونست اون رو از وحشت فروش نجاتش بده. آیا براکس میتونه تس رو قبل از شکسته شدن و نابود شدن پیدا کنه، یا صاحب جدید تس زندگیش رو برای همیشه تغییر میده؟ ...
خلاصه کتاب:
کالوم گرگینهای به شدت هات که توی 7 سالگی جفتش رونشونهگذاری کرده وحالا برای روبرو شدن با او و خوابیدن باهاش لحظهشماری میکنه اما سونیا یک دختر فریبندهی معمولی نیست اون استعداد های عجیبی داره اون حضور و بوی آشنا مستکنندهی شکارچیش رو که از دور مراقبشه حس میکنه ولی یک روز سه مرد به خونه ی سونیا پنهانی حمله میکنند و کالوم با کشتن اونا جفتشو درون جنگل و داخل کلبه حبس میکنه تا ازش اعتراف همبستری بگیره ولی همه چی به این آسونی نیست! پیشگویی ها از دید این دو نفر پنهان شدن ...
خلاصه کتاب:
من سامانتا هکر FBI هستم. وقتی پشت صفحه کامپیوتر میشینم، با همه فاصلهای امن دارم. دختری منزوی، قدرتمند و تا به حال هیچ مردی من رو تو زندگیش نداشته... اما داستان از جایی شروع شد که... اسیر دستهای پروردگار مواد مخدر کلمبیا، آندرس مورنو شدم. اون زخمی و ترسناکه. و برادر بیرحمش کریستیان دستور داد که من رو بکشن. من سعی کردم برای حفظ خودم بجنگم ولی نتونستم از دستشون فرار کنم. اون میخواد که اون رو بپذیرم، ولی مغزم نمیتونه به بازی گرفتن استادانهاش جواب نده. وسواس بیمارگونهاش اشتباهه، اما شاید من هم، یه بیمار روانی باشم ...
خلاصه کتاب:
قصه ای فوق عاشقانه، با یه راز بزرگ که کشفش طپش قلبها رو در پی داره… کژال؛ دختری که تو گذشته دردهای زیادی کشیده، انقدر زیاد که تو قلب مهربونش تلنبار شده و نمیتونه آروم بگیره… اتابک؛ مردی که از عشق به جنون کشیده شده و… و فرهانی که یه راز بزرگ تو سینهش پنهونه و میخواد مرهم بشه به دردهای کژال… ولی کاش کژال بجنگه، بتونه، بخواد که بشه اون چه که همه چی رو رنگ شادی میبخشه و …
خلاصه کتاب:
عشقی یه طرفه و ممنوعه که بدجور دختر داستان رو اسیر کرده. سموئیل پسر یهودی و خاص و مرموزی که فاطمه به شدت عاشقش میشه! جلوی چشم های فاطمه اتفاقات خاصی بین سموئیل و دخترخاله ش میافته که حسابی فاطمه رو عصبی میکنه تا اینکه ...
خلاصه کتاب:
من داریوشَم... خانزاده ای که برای پیدا کردن یه دُختر نقاب دار، وجب به وجب خاک شَهر رو به توبره کشیدم... دختری که نزدیک بود با سُم های اسبم زیرش بگیرم و اون حالا با چشم های سیاه بی صاحبش، خواب رو برام حَروم کرده...! اون لعنتی از مَن یه دیوونه بی خواب ساخته که با حسهای نیمه کارهش، در حال زنجیر پاره کردنه... تَک تَک مَردهای شَهر بدونن... وقتی ناموس داریوش زند با اون قدم های نازدارش راه میره، اَحَدی حق نفس کشیدن نداره. سایه نگاه نَر جماعت روی صورتش نیُفته.. تیربارچی های مَن... هدف گلولههاشون رو خیلی خوب میدونن ...
خلاصه کتاب:
سامان پایدار برادر سارا که معرف حضورتون هست آقای جذاب ورزشکار و به شدت غیرتی! البته گاهی هم بیاعصاب و در زمان خودش مهربون و شوخ که هر بار حضورش شوکی در رمان سد سکوت (جلد اول) ایجاد کرد و جذابیتش امیر رضا رو مجبور به چنین اعترافی کرد که: سامان زیادی خوش قیافه و خوش استایل و البته خوش پوش نیست؟ شاید حضور کسی مثل او در زندگی سارا دلیل دیده نشدن من است! " سامان خان اینجا بیشتر از سد سکوت کولاک میکنه و کم کم ...
خلاصه کتاب:
سپهر که تمام دوران کودکی و نوجوانی وحتی جوانی اش را با برچسب «بی عرضه» پر رنگ روی پیشانی اش گذرانده، حالا دارد به خودش و بقیه ثابت میکند که بی عرضه نیست؛ آن هم با چرخاندن زندگی خانواده سه نفریشان: سپهر، پارسا -خواهر زاده اش- و پدربزرگش. سارا که با وجود مشکلات خانوادگی اش همیشه سعی کرده تا خودش را بالا بکشد و نا امید نشود، حالا کم کم به این نتیجه میرسد که به دلیل مشکلات روحی سایه انداخته بر ابعاد مختلف زندگی اش، نمیتواند یک رابطه عاشقانه و معمولی را تجربه کند و باید مسیری مشابه خواهرش را -که همیشه سعی میکرده از آن دوری کند- ادامه دهد و انزوا را برگزیند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.