خلاصه کتاب:
طاها طریقت، مرد جوان و مقیدی که یک شبِ سرد و بارانی با دختری تصادف میکند! طاها دختر را به بیمارستان میرساند و وقتی رها از کما بیرون میآید، هیچکس را نمیشناسد اما به طاها محرم شده...!
خلاصه کتاب:
روایت مواجهی دو آدمی که هردو درد دیده و زجر کشیدهاند. یکی دست گذاشته روی زانوهایش و ایستاده و یکی، تا زانو فرو رفته در باطلاق درونش. ایندو برای نجات خود از خود، برخلاف تصمیم غرورشان، ناخودآگاه دست به سوی هم دراز می کنند...
خلاصه کتاب:
کش مککالیستر وقت نداشت قرار بذاره و زن زندگیش رو پیدا کنه. پس عروس سفارشی راحتترین راهی بود که میتونست شریک زندگیش رو پیدا کنه. فکر میکرد انجام دادن این کار اشتباهه تا اینکه چشمش به پرتوی نور مقابلش افتاد که به زندگیش نور میبخشید. هرگز عشقی واقعی مثل این توی مخیلهاش نمیگنجید.هرگز فکر نمیکرد شیفتهی زنی بشه که کنترلش رو از چنگش در بیاره. حتی بلد نبود چطوری باید با یه زن رفتار کنه ...
خلاصه کتاب:
خزر در تدارک مراسم عروسی با نامزدش پدرام است. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه درست چند روز مانده به مراسم عروسی، جسد افرا، خواهر فراری خزر، توسط پلیس پیدا میشود و مراسم عروسی به هم میخورد. با یافتن یک عکس در اینستاگرام خزر در پی گذشتهی تاریک خواهرش افرا راهی امارات میشود تا راز قتل خواهرش را بفهمدو این تازه شروع ماجراست. زیرا پای پدرام به عنوان...
خلاصه کتاب:
همه چیز از اونجایی شروع میشه که ارغوان به همراهِ دوستِ صمیمیش کیانا واردِ خانه باغِ بزرگ و باصفای اونها میشه و برای اولین مرتبه، نگاهش با چشمهای عجیبِ مردی به نامِ کیارش برخورد میکنه... کیارشِ افروز مردِ سی و یک سالهای که گذشتهای زهرآلود داره، بعداز روبهرو شدن با ارغوان تلاش میکنه که ضعفهای خودش رو پشتِ نقابِ بیتفاوتی پنهان کنه و ارغوان نمیدونه که در واقع با چطور شخصیتی طرفه ...
خلاصه کتاب:
پری از کودکی در خانه ای که مادرش خدمتکار آنهاست زندگی میکرده و آزار اذیت های کودکانه بهرام نوه خانم بزرگ را به خوبی به خاطر دارد ولی با رفتن بهرام به خارج پری نفس راحتی میکشد بعد از سالها بهرام که حالا مرد جوان بسیار زیبائی شده بازمیگردد و با دیدن زیبائی افسانه ای همبازی خردسالیش پری، عاشق او میشود ولی بجای محبت هر دو باز هم به اذیت و آزار هم میپردازند تا اینکه روزی که …
خلاصه کتاب:
_مادر مواظب باش. از پیاده رو برو. وای ماهور سریع بری. خیلی مراقب باشی. عه خاتون، توروخدا بس کن. اینجوری که تو دلواپسی، استرسم بیشتر میشه. در خونه رو برام باز کرد. نگاهش رو پشت سرش چرخوند، وقتی دید هنوز نگهبان در حواسش نیست. آروم زمزمه کرد: میگی چیکار کنم؟! دست خودم نیست. از یکطرف دلم میجوشه آقا یکدفعه سر برسه، تو رو ببینه داری تنهایی میری. روزگار همه مون رو سیاه کنه ...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم گلیا نه زشت و نه زیبا تو این دنیا زندگی میکنه. با مشکلات دست و پنجه نرم کرده ولی هنوز یکی دیگه از مشکلاتش مونده. توهان راد پسری با تیپ و قیافهی نبستا خوب یه دفعه از راه میرسه. یا خدا این دیگه چه غولیه... پایانشم خوشه کسایی که از رمان همخونه ای خوششون میاد بخونن...
خلاصه کتاب:
ایلیا احتشام، پسر رئیس یک شرکت مدلینگه که باعث تصادف یاسمن میشه... تصادف دختری گلفروش که دل به بنیامین، مردی داده که از بچگی مثل برادر کنارش بوده اما عاشقشه! ایلیا، مرد زخم خوردهای که از بچگی مورد خشم پدرش قرار گرفته و کمتر کسی میتونه با اخلاقش کنار بیاد. ایلیا باوجود عذاب وجدان شدیدش، بخاطر مشکلی که با پدرش داره سعی میکنه بنیامین رو که چهرهی خوبی داره وارد یه بازی کنه و ...
خلاصه کتاب:
آریو آژند، پلیس مخفیای هست که به عنوان یه هکر حرفهای به یه باند مخوف قاچاق انسان نفوذ کرده... مردی جدی و مقتدر اما زخمخورده که هدفش انتقامه و جون خودشو گذاشته پای این کار! در این بین، توی یکی از تعقیب و گریزها تیر میخوره و نزدیک یه روستا در کردستان بیهوش میشه! دختری روستایی و اصیل پیداش میکنه و دور از چشم بقیه، این مرد ناشناس رو درمان میکنه اما آریو بعد از بهوش اومدن ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.