خلاصه کتاب:
گروگانگیری در عمارت شایگان... تمنا، دختری که عاشق زندان بانش میشه بدون اینکه بدونه این مرد سرگرد نفوذیه اربابیه که با پیشنهاد وحشتناکش زندگی دکتر رو به آتش میکشه. مرد کر و لال مرموزی که راز بزرگ این داستان...
خلاصه کتاب:
حَوا میمیرد. قلبش از کار میایستد و از خواب بیدار نمیشود. فرزندانش جمع میشوند دورِ هم، فرزندانی که از او زخمخوردهاند؛ آدمهایی که حالا نمیدانند بابتِ مرگ او چه حسی باید داشته باشند. آنها میخواهند گذشته را با حوا دفن کنند و افشای رازها، به آنها میفهماند که هرگز نمیشود گذشته را دفن کرد...
خلاصه کتاب:
بارت مددی، آخرین بازماندهی مافیا قاچاق که توانست از حصار پلیسها فرار کند و خدمتکار خنگش را هم بتواند از دست دشمنانش حفظ کند! حالا او به دنبال انتقام از کسانی است که موجبات از دست دادن قدرتش را فراهم کردهاند. اما غافل از نفوذیی که...
خلاصه کتاب:
لاک وود مردی جوان تصمیم میگیرد در یکی از روستاهای خوش آب و هوای انگلستان سکونت کند. با پیش آمدن اتفاقاتی پایش به خانه صاحبخانه خودش، آقای هیت کلیف باز شده و در این میان با آدم های عجیبی از جمله خدمتکار خانمی روبرو می شود. از آنجا که این آقا به سرگذشت پیچیده این خانه و ساکنانش علاقه مند شده، ماجراها را از خدمتکار خانه پرس و جو میکند. کل کتاب با گفتن خاطره های خدمتکار پیش میرود. محور اصلی ماجرا بر سر عشق دیوانه وار هیت کلیف به دختر اربابش کاترین میگذرد ...
خلاصه کتاب:
هانی، دختری که با ارتباط گرفتن افراد مشکل داره، متوجه میشه نامزدش بهش خیانت کرده! درست تو همین شبی که فکر میکنه زندگیش سیاه شده، مردی رو میبینه که سال هاست میشناسه! البته تو خواب! مردی که ادعا میکنه هانی عادی نیست و اون رو با خودش به یه گروه جدید میبره، گروه جدید، خانواده جدید! قدرت های جدید و… عشق و خطرات جدید… این داستان یه عاشقانه راز آلود از دنیای جادو و انسان های متفاوته...
خلاصه کتاب:
برای تمام نجات یافتگان؛ کسانی که زخمی عمیق بر جسم و روحشان حک شده. کسانی که با شرورترین انسان ها رو به رو شدند، کسانی که با ترسناکترین سرنوشت ها جنگیدند و هنوز در عرصهی زندگی استوار ایستاده اند.کلبه ای فرسوده. سحر گاهی سرد. قصهای که به پایان رسیده بود. اما اون قصه رو انقدر بلند تعریف نکرده بودن تا به گوش کسی که میتونست کمکی بکنه برسه. مرد در کنار درخت ایستاده بود، درختی که در دوهفته گذشته از اون برای تحتنظر گرفتن خونه استفاده کرده بود. خونه ای تنها و دور افتاده که مزارع و مِه احاطهش کرده بود و خودش به تنهایی وهم آور و ترسناک بود ...
خلاصه کتاب:
سایه، به صورت اتفاقی شاهد قتل یک دختر جوون میشه. میخواد خودش رو بیتفاوت نشون بده و از خطر دور بمونه اما طاقت نمیاره و به ادارهی پلیس میره تا دیدههاشو گزارش بده. غافل از اینکه چیز مهمی رو پیش قاتل جا گذاشته؛ نشونهای که مثل یه آدرس دقیق، قاتل رو بهش میرسونه ...
خلاصه کتاب:
عود مجدد بیماری روانی کاوه باعث میشود که تصمیم بگیرد تا همراه همسرش آیدا به روستای پدری اش برگردد... روستای متروکه ای که میگویند چهارسال پیش بر اثر زلزله همه ساکنینش رو از دست داده... روستایی که شب ها بجای صدای زوزه گرگ ها، صدای شیون زنی به گوش میرسد و خانه ای که مدفن بزرگترین راز زندگی کاوه است... حقایق برملا و توهمات کاوه از نو شروع میشود... روستا تصمیم گرفته بعد از ۲۰ سال دوباره قربانی بگیرد... قربانی که به نظر میرسد این بار آیداست ...
خلاصه کتاب:
منصور خان یه آقاست، یه آقا نه مثل کسایی که من و تو میشناسیم، نه مثل مردهای کوی و برزن … یه آقاست، که جون آدم ها رو میگیره … یه آقا که براش فرقی نداره بچه باشی یا بزرگ، زن باشی یا مرد، دختر باشی یا پسر، آقا همه براش یکسانن و همه براش مثل یه دستگاه پول ساز میمونن … وجودش مثل یه اختاپوس میمونه که همه رو تو چنگال خودش اسیر کرده حتی ایرن رو، حتی یه دختر بیست ساله رو ... راستی منصور خان ما یه اسم دیگه هم داره، اسم دیگه اش هست …
خلاصه کتاب:
داستان از انجا آغاز میشود که خانه قدسی خانم را برای ساختوساز تخریب میکنند. هنگام تخریب خانه، به ریشه های قطور درخت توتی میرسند که از گذشته به جا مانده است. هنگام بیرون کشیدن ریشهها که مجاور دیوار خانه همسایه است، دیوار خراب شده و بدتر از آن، از میان ریشه ها، استخوانهای یک انسان پیدا میشود. سها، مستاجر جوان خانه همسایه، خواسته و ناخواسته پا به ماجرایی میگذارد که او را به قتلی در سالیان دور وصل میکند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.