خلاصه کتاب:
کجا فریاد بزنم، وقتی صدا هم در سینهام خفه شده؟ از چه بگویم، وقتی دل پر از حرف است و زبان بسته؟ انگار با یک لغزش، کل هستیام در تاریکی فرو رفت… یک اشتباه کافی بود تا تمام رویاهایم خاکستر شوند. کاش اندکی مکث کرده بودم، کاش آن لحظه را جدیتر گرفته بودم. اما حالا دیگر "کاش" هم برایم تسخر است. زندگیام متوقف شد؛ من ماندم و تپشهایی بیمعنا. روح من، چون زخمی تازه، مدام خراش خورد؛ هیچ مرهمی نیامد، هیچ آغوشی نرسید…
خلاصه کتاب:
دیگه اون دخترِ پونزدهسالۀ ابرو باریک نیستم... نه اون بیست سالهٔ عاشقِ دردسرساز... حالا بیست و پنج سالمه، من عوض شدم... تو هم فرق کردی... همۀ چیزا متفاوتن! —راستش بعیده... ولی هربار سنت ضریبی از پنج بوده یه قصه ساختی... خندیدم... با تمام وجود... راست میگفت... همیشه همینطور بود ...
خلاصه کتاب:
هیچکس پشت اون کتوشلوار شیک و اون چهرهی خونسرد، مردی رو نمیدید که با یک تمایلِ ممنوعه، سالها از آدما فاصله گرفته بود. اون یه وکیل موفق بود؛ کسی که تو دادگاهها بیرحمانه میدرخشید، اما تو خلوتش، با خودش در جنگ بود... تا اینکه منو دید. دختری که از همون کودکی یاد گرفته بود «متفاوت بودن» یعنی تنها بودن. اما اون نه ترسید، نه طردم کرد. با ورودش، دنیام عوض شد. منو با آدمهایی آشنا کرد که هرکدوم زخمی از گذشته داشتن، اما هنوز توی دلشون، جایی برای عشق مونده بود. بین ما، چیزی شکل گرفت که نه تعریف مشخصی داشت، نه مسیر مشخصی… ولی واقعی بود. افرای ابلق، روایت زندگی منِ متفاوت با عشقی متفاوت. روایت سفری از انزوا تا رهایی، از ترس تا شهامت...
نام کتاب: افرای ابلق
ژانر: عاشقانه، روانشناسی، رئال، مافیایی، آسیب اجتماعی
خلاصه کتاب:
کتاب ملت عشق پرفروشترین کتاب به عنوان پرفروشترین تاریخ ترکیه را از آن خود کند. این اثر در ایران نیز با استقبال بینظیری مورد توجه قرار گرفته و مخاطبان بسیاری را جذب کردهاند. این کتاب شامل دو داستان است که بهصورت موازی روایت میشود. یکی در سال ۲۰۰۸ در آمریکا و دیگری در قرن هفتم هجری در شهر قونیه. شخصیت اصلی داستان زنی به نام "اللا" است که در شهر بوستون زندگی می کند. رابطه او با همسر و فرزندانش سرد و پرتنش است و زندگی زناشوییاش رو به نابودی است. در این میان، اللا کاری بهعنوان ویراستار میپذیرد و باید کتابی را بررسی کند. این کتاب همان ملت عشق است؛ رمانی که بهطور عجیبی مسیر زندگی او را دگرگون میکند.
خلاصه کتاب:
نهال، دختری ۲۸ ساله، تنها در خانهای کوچک زندگی میکند و صاحب یک کتابفروشی دنج و دوستداشتنی است. اما گذشتهای که پشت سر گذاشته، هنوز رهایش نکرده و روی آیندهاش سایه انداخته. اختلالی که با آن درگیر است، روی تصمیمهایش تأثیر میگذارد و او را از هر نزدیکی مردد میکند
خلاصه کتاب:
"آنا بعد از ده سال دوری به ایران برمیگردد. در فرودگاه با مرد جوانی روبهرو میشود. مردی که انگار او را خوب میشناسد! او با صمیمیت با آنا حرف میزند و نشانه هایی به او میدهد که آنا متعجب میشود! اما مشکل اینجاست..آنا او را نمیشناسد. مرد گمان میکند آنا با او شوخی میکند و قبل از رفتن به او یاد آوری میکند که قولی که به او داده را فراموش نکند!
خلاصه کتاب:
رئیس مجموعهی مشهور آژند، مرد مرموزی است که جز نام هیچ کس چیز دیگری از او نمیداند. به علت مبتلا بودن یه یک بیماری روانی، قلمروئی جدا و مستقل از آدمها دارد و به تنهایی حکمرانی میکند. کسی مجوز ورود به خلوتش را ندارد تا وقتی که…
خلاصه کتاب:
المیرا چیزهایی میبینه که بقیه قادر نیستند ببینند. چیزهایی میشنوه که بقیه قادر نیستند بشنوند. المیرا از جنون عبور کرده. همه تنهاش گذاشتند و اون رو داخل آسایشگاه رها کردند. حتی عزیز تریناش هم ازش ناامید شدند، چون اون قرار نیست درمان بشه باید چیکار کنه؟ اصلا راهی هم برای نجاتش هست؟ شاید قراره تا ابد میون دیوارهای خاکستری آسایشگاه زندانی بمونه...
خلاصه کتاب:
رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی میشود اما طی اتفاقاتی که میافتد تصمیم میگیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد! اما هنگام طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو دارد متوجه میشود مدتی است قلبش برای ناجی روزهای سختش جوری دیگری میتپد! مردی که رفتارش با رها جدای از رفتار تمام مردان اطرافش بوده و به او احساس زیبای زن بودن، زیبا بودن، مهم و ارزشمند بودن را القا میکند، اما باید دید سرنوشت برای هرکدام چه خوابی دیده است …
کتاب رمان باشگاه مشت زنی اثر چاک پالانیک لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
یک رمان هیجانانگیز، پرکشش و در عین حال تأمل برانگیز، که به زوایای تاریک ذهن انسان میپردازد. چاک پالانیک در کتاب باشگاه مشت زنی داستان مردانی را روایت میکند که میکوشند از پیچیدگیها و دشواریهای جامعه، به جهانی تاریک و سرشار از خشونت پناه ببرند …
تکه ای از داستان باشگاه مشت زنی
آن آدمی که در باشگاه مشت زنی هستم، آن کسی نیست که رئیسم میشناسد. بعد از این که یک شب را در باشگاه مشتزنی میگذرانید صدای دنیای واقعی ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.