خلاصه کتاب:
فرهاد پس از هشت سال دوری، به کشور بازمیگردد و در کارخانه پدرش به کار میرود. اما بازگشت او، فقط شروع ماجرا؛ چرا که در دل این بازگشت، رازهایی نهفته است که گذشته را به حال پیوند میزند و همهچیز را زیر و رو میکند...
خلاصه کتاب:
«سیگار شکلاتی» روایتگر مردیست شکسته و تنها؛ مردی که از زندگی زخمی عمیق بر جان دارد. او از همه بریده، اما هنوز دست به دنیا دراز کرده، شاید برای نجات خودش، شاید برای نجات دیگرانی که در مسیر سقوطاند. با جان و تنش، با هر قطره ی خون و هر سلول وجودش، میخواهد ریسمانی باشد برای آنان که در تاریکیِ تنهایی و گمگشتگی گیر کردهاند—even اگر این تلاش، به بهای فروپاشی خودش تمام شود. این رمان، قصهی مردیست که انتخاب میکند بسوزد تا برای دیگران چراغی باشد.
خلاصه کتاب:
آرام بود، درست مثل نسیمی ملایم… اما وقتی طوفان شد، آرامش آراز برای همیشه از بین رفت. مردی پولدار که بعد از فرار نامزدش در روز عروسی، زخم انتقام بر دلش نشست و برای تسکین آن، به نزدیکترین دوست نامزدش رفت. ساقی. چون باور داشت که ساقی از همه چیز خبر داشت. ساقی، دختری که سالها عاشق آراز بود، حالا قربانی خشم او شده بود. انتقامی که آراز از او گرفت، حیثیتش را نابود کرد و باید کرد تا کلفت خانهای مردی شود که روزی دلش برایش میتپید. اما این پایان قصه نیست… حالا نوبت ساقی است تا انتقام خود را بگیر. دختری که با وجود مذهبی بودن، با زیرکی و ناز، قلب آراز را به اسارت میکشد… و بازی تازهای آغاز میشود.
خلاصه کتاب:
عمران، بوکسور کلهخراب و عصبی، که وجودش از کینه و خشم است، برای انتقام از دست به شنیع میزند. او با بیرحمی، خواهر بهزاد، بهار را طعمههای نقشههای سیاهش میکند. پسری متعصب و سرکش که در برابر هیچ قانون و عرفی سر فرود نمیآورد. وقتی بهار که نشان پسرعمویش بود، دستدرازی عمران میشود، چارهای جز ازدواج با او نمییابد. ازدواجی اجباری که نه تنها کینهای عمران را فرو نمیکند، بلکه شعلههای انتقام او را شعلهورتر میکند.
خلاصه کتاب:
این، داستانیست از دنیای غزال... دختری که پس از یک تصادف، حافظهاش را از دست میدهد و خود را در میانهی زندگی های خود از راز و سؤال مییابد. غزالی که حالا نه خودش را به یاد میآورد، نه گذشتهاش را. اطرافیانش از تغییر شخصیت های باورهای او حیرتزدهاند، اما غزال چیزی از آن نمیفهمد... با گذشت زمان، تکههایی از حقیقت سر برمیآورندند و چهرهی واقعی گذشته، آرامآرام برایش میشود.
خلاصه کتاب:
بهزاد، دانشجوی سال سوم ادبیات، در یکی از کلاسهای عمومی دانشگاه با فرنوش آشنا شد. دختری آرام با نگاهی عمیق که به دلش می نشیند. هرچه بیشتر با او حرف میزد، بیشتر درگیرش میشد. اما درست وقتی تصمیم گرفتم احساسش را به زبان بیاورد، فهمیدم که پسرخالهی فرنوش خواستگار جدی اوست. دلش شکست، اما عقب نکشید. حالا بین حفظ حرمت خانواده، و باید جنگیدن برای تصمیم عشقش میگرفت...
خلاصه کتاب:
در عمارت باشکوه خاندان محتشم، نسلهای مختلف زیر یک سقف زندگی میکردند. گندم، دختر نوجوان خانواده، همیشه خود را عضوی جدانشدنی از این جمع پرشور میدانست. اما روزی بر حسب اتفاق، از حقیقتی باخبر شد: او فرزند واقعی خانواده نبود، بلکه سالها پیش بهعنوان نوزادی سر راهی، به خانه آورده شده بود. این کشف، آرامش روحی گندم را به هم ریخت. او در جستجوی پیدا کردن هویت واقعیاش، برای اینکه دچار بحران شود، و این بحران، از رازهای پنهان خاندان را یکییکی برملا کرد...
خلاصه کتاب:
رمان کلیدرکه نام کوه واثر برجسته محمود دولتآبادی، نویسنده نامدار معاصر، در قالب ده جلد و در حدود سه هزار صفحه به چاپ رسیده است. این رمان روایتگر زندگی خانوادهای به نام کلمیشی است که به سبزوار خراسان کوچانده شده است. داستان در سال های پرآشوب پس از جنگ جهانی دوم، یعنی بین سال های 1325 تا 1327، رخ می دهد و از واقعیت های تاریخی الهام گرفته شده است. کلیدر که نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است، با نگاهی ژرف به سرنوشت تلخ رعایا و عشایر کوچنشین ایرانی در دورهای که خشونت سیاسی بر جامعه سایه افکنده بود، تصویری زنده و تراژدیک از رنج و مقاومت ارائه میدهد. این اثر، نقطه اوج کارنامه ادبی دولتآبادی میشود.
خلاصه کتاب:
رمان کلاسیک غرور و تعصب اثر جاودانهای جین آستن، داستان خانوادههای بهنام بنت را روایت میکند که پنج دختر در سن ازدواج دارند. با ورود دو مرد جوان و ثروتمند، آقای بینگلی و دوست مرموزش آقای دارسی، همهچیز تغییر میکند. خانم بنت، مادر خانواده، در آرزوی ازدواج مناسب برای دخترانش، نقشههایی در سر دارد. جین، دختر بزرگ و آرام خانواده، توجه آقای بینگلی را به خود جلب میکند. در سوی دیگر، الیزابت، خواهر باهوش، شوخطبع و سرزندهاش، با آقای دارسی شخصیتی مغرور و درونگرا روبهرو میشود. تنش میان این دو، پایهگذار یکی از معروفترین داستانهای عاشقانه ادبیات جهان میشود. با پیش رفتن داستان، سوءتفاهمها و پیشداوریها در کنار میروند و شخصیتها با رشد فردی و شناخت متقابل، به درکی عمیقتر از عشق و زندگی میرسند. عشق میان الیزابت و دارسی، نه پیامی از بلو فکری و احساسی هر دو شخصیت است. در این مسیر، چالشهایی مانند جداییجین و بینگلی، گروههای خانوادگی، و کشمکشهای درونی قهرمانان، داستان را پُرکشش و انسانی میسازند. غرور و تعصب با ترکیبی از طنز، نقد اجتماعی و نگاهی دقیق به مناسبات طبقاتی و جنسیتی قرن نوزدهم انگلستان، همچنان اثری زنده و پرمخاطب در دنیای ادبیات است.
خلاصه کتاب:
از درمانگاهی که بیرون آمدم، با خودم گفتم حالا که مادرم نیست، بهتر است راه خانهای امیر را در پیش بگیرم. گرمای هوا و بدن مثل پتکی بر سرم فرود میآمد. درونم میلرید، مثل کسی که طولانیتر از گرسنگی نَفَس بریده است. دلپیچههای مداوم داشتم و چشمهایم، دنیا را در سیاهی کدر و لرزان میدیدند. باورم نمیشود که مسمومیتی به ظاهر ساده، اینطور توان آدم را میگیرد. چند بار پشت هم زنگ زدم. وقتی ثریا در را باز کرد، بیرمق کیفم را رها کردم...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.