خلاصه کتاب:
مدیرعامل بزرگترین مجموعهی هتلهای بینالملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمههای سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم ممنوعهاش با مهمون ویژهی اتاقِ vip هتلش به دست دختر تخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و...؟
خلاصه کتاب:
یلدا (چینی فرجامی) دختری که به تازگی پزشک زنان شده بعد مدت ها دوری برمیگرده به خونواده. خونواده ای که همه پزشک هستن و خان زاده و کورد ... یلدا گذشته ای داره که کابوس زندگیشه اونو از چندتا از پسرای فامیل ترسونده حالا دوباره بعد مدت ها باهاشون روبه رو میشه از طرفی یلدا برخلاف خونواش که همه ثابت هستن اسم فامیلش فرجامی و این براش سواله هیشکی بهش پاسخگو نیست و ...
خلاصه کتاب:
پرونده خاص و عجیب در یک بیمارستان روان درمانی در مادرید خبر از مریض خاصی میدهد.. که بیماریش غیر قابل درمان است.. و پذیرش پرونده به عهده بهترین پزشک مرکز بهاسم دکتر کاملین گذاشته میشود... او شروع به درمان میکند... اما از هوش فوق بالای بیمار مورد نظر خبر ندارد... و وارد ماجرای تاریکی میشود..!
خلاصه کتاب:
سیگار میان انگشت میانی و اشارهام لهله میزد برای مجدد بوسیدن لبهایم و پک زدن محکم من!
نگاهم به رقصنور، دود و عطر و ادکلنهای در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین پارتیای بود که میگرفتم؟ نمیدانم!
سیگار بین لبهای رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم.
-خفه نشی نیلی؟
تنهای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم. شلوارک جین و کوتاهم یک وجب پایینتر از زانوهایم بود. بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم:
-اون بچه مثبته، همون که بهش میخوره حاجآقا تقبل الله باشه تو پارتی من چیکار میکنه؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.