رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
دانلود رمان شهر بی یار از سحر مرادی رمان رایگان

خلاصه کتاب: مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه می‌ندازه یک شب فیلم ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دختر تخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و...؟

  • نام کتاب: شهر بی یار
  • ژانر: عاشقانه، معمایی
  • نویسنده: سحر مرادی
  • صفحات: 4426
  • admin
  • 13,400 بازدید
دانلود رمان آبروی ماه از نیلوفر قنبری رمان رایگان

خلاصه کتاب: شرط بستیم عاشقم کنه، بدجوری عاشقش شدم. اما درست روز موعود ترکم‌ کرد و بعد از هفت سال برگشت تا انتقام بگیره. گناه من چی بود؟ بی‌گناهی!

  • نام کتاب: آبروی ماه
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نیلوفر قنبری (#سها)
  • صفحات: 1963
  • admin
  • 3,651 بازدید
دانلود رمان شب دور از خورشید از نصیبه رمضانی رمان رایگان

خلاصه کتاب: یلدا (چینی فرجامی) دختری که به تازگی پزشک زنان شده بعد مدت ها دوری برمی‌گرده به خونواده. خونواده‌ ای که همه پزشک هستن و خان زاده و کورد ... یلدا گذشته ای داره که کابوس زندگیشه اونو از چندتا از پسرای فامیل ترسونده حالا دوباره بعد مدت ها باهاشون روبه رو میشه از طرفی یلدا برخلاف خونواش که همه ثابت هستن اسم فامیلش فرجامی و این براش سواله هیشکی بهش پاسخگو نیست و ...

  • نام کتاب: شب دور از خورشید
  • ژانر: عاشقانه، خانوادگی، اجتماعی
  • نویسنده: نصیبه رمضانی
  • صفحات: 2057
  • admin
  • 4,071 بازدید
دانلود رمان ماه در آسمان شب از سنا رمان رایگان

خلاصه کتاب: پرونده خاص و عجیب در یک بیمارستان روان درمانی در مادرید خبر از مریض خاصی می‌دهد.. که بیماریش غیر قابل درمان است.. و پذیرش پرونده به عهده بهترین پزشک مرکز بهاسم دکتر کاملین گذاشته می‌شود... او شروع به درمان می‌کند... اما از هوش فوق بالای بیمار مورد نظر خبر ندارد... و وارد ماجرای تاریکی می‌شود..!

  • نام کتاب: ماه در آسمان شب
  • ژانر: عاشقانه، معمایی، صحنه دار
  • نویسنده: سنا #الیسا
  • صفحات: 772
  • admin
  • 11,208 بازدید
دانلود رمان نیلوفری برای مرداب از مهین عبدی رمان رایگان

خلاصه کتاب: سیگار میان انگشت میانی و اشاره‌ام له‌له می‌زد برای مجدد بوسیدن لب‌هایم و پک زدن محکم‌ من! نگاهم به رقص‌نور، دود و عطر و ادکلن‌های در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین پارتی‌ای بود که می‌گرفتم؟ نمی‌دانم! سیگار بین لب‌های رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. -خفه نشی نیلی؟ تنه‌ای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم. شلوارک جین و کوتاهم یک وجب پایین‌تر از زانوهایم بود. بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم: -اون بچه مثبته، همون که بهش می‌خوره حاج‌آقا تقبل الله باشه تو پارتی من چی‌کار می‌کنه؟

  • نام کتاب: نیلوفری برای مرداب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مهین عبدی
  • صفحات: 617
  • admin
  • 2,806 بازدید
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.