رمان شب سیاه

کتاب رمان شب سیاه اثر زهرا عبدی #دلربا لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

کارآگاه پیتر جان که در سال (۲۰۱۷) از طرف سرهنگ راک پرونده‌ی عجیبی به او محول می‌شود که پیتر را طی سه سال درگیر می‌کند، حال راک از پیتر توقع دارد که ۲۴ نفر از قاتلان سریالی و آدم خواری را پیدا کند و بلافاصله آن‌ها را به قتل برساند. پیتر که بعد از سه سال موفق به گرفتن و مجازات به نیمی از قاتلان سریالی رسیده بود، این اواخر …

تکه ای از داستان شب سیاه

کارگاه جان و سروان دیوید راسل و خانم با تأسف به جسد تیکه تیکه شده نگاه می‌کرد. بلاخره کارگاه سارا وارد اتاق می‌شود به حرف می‌آيد. سارا: قتل حدودا ساعت ۱۱ شب انجام شده اسم مقتول رونا جیستون بوده سنی حدودا ۲۵ سال رو داشته و تک فرزنده از خانواده‌ای آقای والک جیستون بوده بنظر می‌رسد هنوز هم قاتل سریالی زندست، من فکر کردم تو عملیات قبلی اونو کشتیم اما سخت در اشتباه بودیم اون هنوز زندست. پیتر: فکر کنم بدونم اون قاتل کجاست. همه نگاه حیرت انگیز نگاه پیتر انداختند. دیوید: منظورت چیه؟ پیتر: اگه یادت باشه قاتل قبلی رو تو همون مترو که کنار پارک پیدا کردیم اونجا یک پناهگاه برای

اونجاست. جینی: اوه راست میگه دقیقا ما چند تا قاتل رو هم اونجا پیدا کردیم. سارا: بهتره سریع بریم. پیتر: صبر کنید اصلا نباید سر و صدایی ایجاد کنید ما به زنده اون نیاز داریم نه به مرده‌اش. دیوید: دقیقا بهتره بریم. دیوید نگاه جینی کرد و لب زد: تو اینجا بمون به امور رسیدگی کن جسد رو هم انتقال بده سرد خونه به خانوادش خبر بده. جینی: حتما آقای راسل… دیوید فریاد زد: بهتره خودتو تسلیم کنی و گرنه می‌کشیمت. پیتر از پشت سر آن قاتل آرام حرکت کرد و در یک حرکت با اشاره‌‌ی چشم سارا از گردن آن قاتل زد و او را بی‌هوش کرد. پیتر لبخندی زد فکر نمی‌کرد که تمام حدس و گمان‌هایش به واقعیت بپیوندد. بلاخره

آن قاتل سریالی را گرفتند آن هم زنده. دیوید علامت لایک را به پیتر نشان داد. پیتر جان فردی ۲۹ ساله که مادر و پدر خود را در سن ۹ سالگی در تصادف از دست داد و او را دایی دیوید راسل به فرزند خواندگی پذیرفت و با کمک پدر دیوید به یک کارگاه حرفه‌ای تبدیل شد و او در حال حاضر زندگی مستقلی دارد، می‌شود گفت روی پای خودش ایستاده… پیتر جان سه سال است که یک ماموریت سختی به او محول شده، ماموریتی که باید تمام قاتل‌های سریالی را پیدا کند و بکشد و شهر را از وجود آنان پاک کند. پیتر در این راه بسیار جان خود را به نظر انداخته اما خوشبختانه به کمک دوستانش توانسته ۷۰ درصد این ماموریت را …