رمان اجتماعی در سایت ما میتوانید رمانهای اجتماعی بسیار پرطرفدار و خوب را به صورت پی دی اف دانلود کنید. این رمانها شامل دستهبندیهای مختلفی مانند خانوادگی، سنتی، روانشناسی و آنلاین هستند. قلم قوی نویسندگان در این رمانها باعث شده تا آثارشان بسیار جذاب و قابل تأمل باشد. علاوه بر رمانهای ایرانی، مجموعهای از رمانهای اجتماعی خارجی نیز در سایت ما قابل دسترس است. همچنین، شما میتوانید به رمانهای کلاسیک و قدیمی کلکلی نظیر رمانهای عاشقانه بدون سانسور نیز دسترسی پیدا کنید. در صورت تمایل به خواندن رمانهای کوتاه، طنز، عاشقانه چالش برگزار شده است. هر چقدر هم که به دنبال رمانهای واقعی هستید، در سایت ما میتوانید بهترین رمانهای اجتماعی را پیدا کنید.
خلاصه کتاب:
طاعون زده روایتگر دختریه مثل همه دخترای دیگه. با یه زندگی آروم و بی دغدغه و رویاهای صورتی کوچیک و بزرگ. تا حالا اسم طاعون به گوشتون خورده؟ طاعون یه بیماریه. و حالا طاعون افتاده به جون تک تک اون آرزوها. داستان ما درباره دختریه که مجبور میشه آرزوهای طاعون گرفته اش رو خودش با دستای خودش بسوزونه. حالا سال ها گذشته و کسی که روزی از مهم ترین داشته زندگیش بود، از میون خاکستر آرزوهاش دوباره پیدا میشه. اومده تا جواب تک تک سوالاتش رو از طنین بگیره. بعد از سال ها طاعون برگشته. اما این بار قراره طاعون به جون خودش بیفته!
خلاصه کتاب:
رها مدتی پس از ازدواج با امیرصدرا موحد و چشیدن طعم یک زندگی خوب و راحت، زندگیش اش دچار تلاطم های عجیبی میشود و باید برای حراست و حفاظت از عشق نوپای بین خودش و همسرش تمام تلاشش را بکند، اما آیا موفق میشود و می تواند زندگی اش را حفظ کند؟ باید دید سرنوشت برای هرکدام چه خوابی دیده است.
خلاصه کتاب:
تا به حال برایتان پیش آمده که در ترافیک، با رانندهی ماشین جلویی، در آینهی بغل ماشینش چشم در چشم شوید؟ قصهی من و او از یک چراغ قرمز و یک نگاه تصادفی در آینهاش شروع شد و به جاهایی رسید که نمیدانم او دچار شد یا من....
خلاصه کتاب:
همه چیز زندگی مشترک المیرا و امیر بر وفق مراد است تا اینکه مادر اصلی دخترشان پیدا میشود. با از دست دادن دختر کوچکشان ورق برمیگردد. عشقشان درگیر مشکلات اجتماعی میشود و تا مرز جنون و جدایی پیش میرود. تنها ترنمی از جنس خوشبختی میتواند ناجی آنها باشد.
خلاصه کتاب:
داستان حول زندگی یاس که استعداد عجیبی در طراحی دارد و خانواده اش میچرخد .. یاس که برای شرکت معروفی در حوزه طراحی درخواست داده با هیجان در حال آماده کردن خودش برای شرکت جدید است غافل از اینکه رییس این شرکت همان....
کتاب رمان آن دست دیگر اثر کریس کلیو لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
این کتاب، داستان دو زن است، یکی اهل بریتانیا و دیگر ساکن نیجریه. در روزی سرنوشتساز زندگی این دو نفر به صورت تصادفی در سواحل نیجریه باهم برخورد میکنند و سارا در تلاطم طوفان عواطف، برای نجات جان زنبور کوچک یکی از انگشتان دست خود را قطع میکند. دو سال بعد، آنها باهم در انگلستان ملاقات میکنند و این درست همان روزی است که سارا دارد خود را برای مراسم خاکسپاری همسرش آماده میکند. زنبور کوچک که برای حفظ ...
خلاصه کتاب:
رئیس مجموعهی مشهور آژند، مرد مرموزی است که جز نام هیچ کس چیز دیگری از او نمیداند. به علت مبتلا بودن یه یک بیماری روانی، قلمروئی جدا و مستقل از آدمها دارد و به تنهایی حکمرانی میکند. کسی مجوز ورود به خلوتش را ندارد تا وقتی که…
خلاصه کتاب:
این رمان با پایان خوش برگرفته از واقعیت هست. نیکو ، دختری که تو سن کم با پسر خاله ی دوستش که یه دندونپزشک سرشناس هست آشنا میشه و بخاطر علاقه ی طرف مقابل و پدر و مادرش به این مرد خیلی زود این آشنایی به ازدواج ختم میشه اما ازدواجی که تازه شروع طوفان هاست... نیکو بحاطر نقد های مداوم همسرش، هر روز و هر شب تلاش میکنه تا بهتر باشه اما درست زمانی که فکر میکنه به نقطه خوبی رسیده، همسرش رو با دوست صمیمی خودش رو تختخواب پیدا میکنه و باور هاش زیر و رو میشه، حالا دیگه نیکو نمیخواد یه بازنده باشه، هرچقدر هم این مسیر سخت باشه...
خلاصه کتاب:
نواز، دختر خودساختهای که تمام زندگیاش با سختی و غم سپری شده و خودش رو وقف اطرافیانش کرده. درست وقتی فکر میکنه دنیا کمکم داره روی خوش بهش نشون میده، با ورود افراد جدید به زندگیش سونامی به پا میشه. و تنها کسی که میتونه مرهم درد های زندگیش باشه، پزشکی به نام برهانه.
خلاصه کتاب:
سیگارم رو روی لب روشن کردم وپکی محکم بهش زدم. دستم و روی شیشه گذاشتم و دودشوحلقه ای بیرون دادم. انگار خاطراتم همراه سیگار دود می شد. آرامش بهم تزریق می شد! خیره شدم به دختری که با گریه و زاری التماسم می کرد. برام لذت بخش بود، صداش توی گوشم اکو شد * به پات میافتم پرهام من دوستت دارم * به پات میافتم پرهام من دوستت دارم * به پات میافتم پرهام من دوستت دارم*... اخمی روی پیشونیم نشست. با لحنی تحقیر آمیز گفتم: -خفه شو هانی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.