خلاصه کتاب:
الیاس پاکزاد دل در گرو دختر عمه چشم آبی اش... در عمارت پدر بزرگ. اما پریچهر دانشجوی پزشکی که در شب نامزدی با الیاس با رامین پزشک و همکارش فرار میکند و در این سفر با رامین...
خلاصه کتاب:
نگارین جوان شیر، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دونفره با خواهرش را به دوش میکشد، در یک پرنده فروشی کار میکند و با درآمد ناچیزش زندگی اش را میگذراند، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن دچار یک چالش بزرگ می شود... مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک میبیند، مهره هایش را آماده مبارزه میکند و تمام تلاشش برای کیش و مات کردن شاه را به کار میگیرد. بستگی دارد از چه زاویه ای، به مهره های چیده شده در صفحهی شطرنج نگاه کرد!
خلاصه کتاب:
بتی، دختری مستقل که با پلمپ شدن شرکت لوازم آرایشی که کار میکرد، مجبور میشود که در مترو دستفروشی کند. بر اثر اتفاقاتی وارد عمارت "ملک آرا" ها و شرکت مجلل طراحی لباس و مدشان میشود. بتی سعی در پی بردن به رمز و راز آدم های عجیب و خاکستری عمارت، پسران خاندانِ ملک آرا دارد و در این بین دل به کسی میبندد که در خیالش شاهزاده سوار بر اسب اوست ولی ...
خلاصه کتاب:
چاو چاو روایت دختری به اسم آلا پاشاست که در صدد یافتن اعتماد به نفس و خودسازیست او تصمیم دارد کارخانه ای که یک سال گذشته متروک مانده و افتتاح نشده را دوباره راه اندازی کند، در این میان، ناچار است از هُلدینگ مشکات کمک بگیرد تاجرینی که بیش از ۵۰ سال قدمت دارند و نبض بازار به دست آن هاست اما هیچکس حاضر به همکاری با آلا نمیشود، در میان سنگ اندازی های خانواده و اصرارشان به ازدواج آلا پاشا، یک نفر آلا را همراهی میکند، آلا از او نمیهراسد ولی اعتماد هم نمیکند. بی اعتمادی آلا آنقدر پر رنگ است که سبب می شود تا کوچکترین تاجر مشکات در میانه راه از او... چاو چاو : در کوردی به معنی چشم چشم . در ایتالیایی سلام و در فارسی چاو به معنی پول بی ارزش است.
خلاصه کتاب:
خط هشتم بازگوی زندگی ها و حرف های ناگفتهی انسان هایی است که زادهی روزهای جنگ و خون نیستند… انسان هایی که نسل سوم ، نسل آزاد لقب گرفته اند… انسان هایی شاید واقعی… و یا شاید غیر واقعی…
خلاصه کتاب:
نیاز دانشجوی رشته معماری با کسرا یکی از بچههای دانشکده دوست میشود. بعد از مدتی، کسرا که مردی متعصب و شکاک است پی به رفاقت های دوران دانشجویی نیاز با پسران دیگر می برد. با این حال باهم ازدواج میکنند ولی شک کسرا نسبت به نیاز از بین نمیرود و بیشتر هم میشود. بعد از مدتی کشمکش، نیاز خانه و زندگی را رها میکند اما...
خلاصه کتاب:
ﻣﯿﻌﺎد دانشجویی ﮐﻪ ﭼﻨﺪ وقتی است از دختری در دانشکده ﺑﻪ نام ژینا ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯿﺎﯾﺪ و چون آن دختر در پرورشگاه بزرگ شده میترﺳﺪ او را خانواده ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﺪ. میعاد از خانواده ﻣﺬﻫﺒﯽ و ثروتمندی است. او ﺑﺎ دختر عموی خود نامزد است. آن ها قرار است ﺑﻪ ایران ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ و میعاد ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ همین زودی ﺑﺎ پردیس ﻋﻘﺪ ﮐﻨﻨﺪ. وقتی میعاد ﺑﻪ پدر خود میگوید ﮐﻪ خواهان ازدواج ﺑﺎ پردیس ﻧﯿﺴﺖ و میخواهد ﺑﺎ ژینا ازدواج ﮐﻨﺪ ...
خلاصه کتاب:
ضُحا زَهرابی، دختری جوان و زیباست که پس از ده سال به ایران برمیگردد، به بهانهی اینکه پدرش کمال زهرابی در بستر بیماری است و در واپسین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش است. به محض ورود ضحا به ایران، رازی برملا میشود و او تلاش میکند تا متوجه اسرار عمارت زهرابی ها شود. هیچ کس از بازگشت ضحا راضی نیست و درست زمانی که میخواهد وطن را ترک کند و به زندگی سابقش برگردد، ناگزیر به ماندن میشود. با ورود مردی مرموز و غیر قابل نفوذ، همه چیز به نحو دیگری پیش میرود، ضحا برای مسیری که در آن قرار میگیرد آمادگی ندارد! ...
خلاصه کتاب:
بنیامین بدیع، سرگردون تر از این حرف هاست که بتونه برای زندگیش تصمیم درستی بگیره! همه چیز گره خورده... همه چیز گم شده... هویتش، اسمش، زندگیش... به بن بست رسیدن ساده تر از به مقصد رسیدنه!
خلاصه کتاب:
همه چیز با مخالفت شروع شد... پدر و مادری با چشمانی خاموش که با هر نگاهشان فریاد میزدند: "نرو، اشتباه نکن!" و دشمنانی که منتظر لغزش من بودند. اما من رفتم. در دنیایی قدم گذاشتم که نامش "تشریفات" بود— دنیایی از لبخندهای زهرآگین و سکوتهایی که پشتشان شمشیر کشیده میشد. آنچه روزی مستی بود، بعدها عادت کردند. بعدتر شد توبه. توبه ای که لبخند میزد و میگفت: برگرد، راه هنوز بسته نیست. اما من… من عهدی بستم با این دنیا: دیگر نمینوشم، جز امشب… و فرداشب… و هر شب دیگر.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.