خلاصه کتاب:
سیاوش پسر کوچکتر حاج ابراهیم راغب، بزرگ راسته فرش فروش ها که عقایدی خلاف پدرو برادرش داره و همین باعث میشه توسط پدر طرد بشه. ولی زندگی همینطور نمیمونه و با ورود ناگهانی آدم های جدید و با رسیدن ارث هنگفتی از جانب مردی ناشناس به او، سیاوش برای فهمیدن رازی که آن مرد یعنی سهراب خانزاده، توی وصیت نامهاش گفته بایستی وارد بازیی بشه که چیزی از اون نمیدونه. اما طرف دیگه داستان دختری به نام ترنج است که هیچ کسی نمیدونه چی توی سرش میچرخه و ناخواسته وارد زندگی سیاوش میشه …
خلاصه کتاب:
طلوع خواهرمه، خواهر به برادرش پناه آورده، برادر پشت خواهر مریضش رو گرفته. هیچ محکمه ای نمیتونه اینو جرم حساب کنه... توروخدا منو اون بچهی چند سال پیش حساب نکن. سعی نکن گاهی با این حرف که خواهرته بهم عذاب وجدان بدی و گاهی بهم بگی امانت دار بابا هاتف باشم که مبادا نامرد حساب بیام. از بازی دادنم دست بردار مامان اگر یه ذره برات ارزش دارم بس کن. بیا به داد بچه هات برس یکبار هم شده ما رو ببین!
خلاصه کتاب:
ارمغان یه مدل و طراح مد و لباسه و بخشی از عمرشو تو جای بزرگ شده و فوبیا جنس مخالف داره از طرفیم کلی پول و ارث و میراث از پدر خوندش بهش رسیده حالا بعد سال ها بامداد که برادر خوندشه به قصد انتقام از ارمغان از آمریکا برمیگرده ایران و ...
خلاصه کتاب:
علقه داستان زنی به نام رخشید است که زندگی عاشقانهای با همسرش دارد، در همین زمان، فیلمی از بودن او با به مردی از راه میرسد که زندگیاش را دگرگون میکند.
خلاصه کتاب:
زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت ته خط رسیدی، نقطه ای می گذاری وسر خط… ایمان داشته باش! هر نَفَس، نشانه ای از جانب خداست و تازمانی که نفس می کشی خطوط زندگی هنوز جریان دارد… هر خط… شروعی نو یاد بگیر، در هر خط ...
خلاصه کتاب:
ماوا حسینی پناه، روانشناس قَدَر و نازداری است که زنانگی و جذابیت با تار و پود او سرشته شده دخترکی دلبر که نازِ صدایش، تن ظریفش ارامش بخش یک مرد است. یک توطئه و یک دزدی… او حالا در اسارت قدرتی شوم است. گروهکی مخوف، تاریک و غارتگر گروهکی که اشک و خون یک دختر را تقدیم مردهای قدرتمندی میکند. مردهای قدرتمندی که جسم و روح یک دختر را دریده و خشم بی نهایتشان را با وجود نازدار دخترها ارام می کنند.
خلاصه کتاب:
من مسیحم… مسیح رادان … مردی که از همسرش خیانت دید و دیگه به هیچ زنی اعتماد نکرد… با اجبار پدرم دختر ریزه میزه ای رو به عقدم درآوردن و تا دلم خواست حرص خیانت زن قبلیمو سرش خالی کردم ولی اون بهم ثابت کرد که همه زنا خائن نیستن ولی من احمق کوتاه بیا نبودم و مدام اذیتش میکردم تا وقتی که یهو غیبش زد… کل دنیا رو زیر و رو کردم تا پیداش کنم… همه جستجوم خلاصه شد تو پیدا شدن جنازهی زن مورد علاقم و در آخر یه سنگ قبر وسط سینهی قبرستون… باورم نمیشد که عاشقش شده بودم …
خلاصه کتاب:
آدم ها یکبار میآیند هزار بار می روند. مگر یک قلب چند بار می تواند شکافته شود؟! چند بار می تواند از یک حجم سنگین خالی شود و مثل توری که پاره شده همینطور آویزان بماند تا زمان، سوزن تیز و بی رحمش را بردارد کُند و پر حوصله کوک بزند زخمِ قلبی را که با هر وصله تنگتر می شود ...
خلاصه کتاب:
داستان دختری سرکش به نام محبوبه که علاقه خاصی به کاراته دارد اما در مسابقات ناحیه شکست می خورد و به مسابقات زیر زمینی روی می آورد و جهت کم کردن مشکلات خانواده تصمیم به منشی گری در مطب سهرابی می شود که ...
خلاصه کتاب:
صبا، دانشجوی رشته پزشکی است که در خانواده ای ثروتمند زندگی می کند. او سال آخر دانشگاه در حالیکه دوره اینترنی (کارورزی) را میگذراند، در بخش اطفال بیمارستان با دکتر «فرید افتخار» آشنا می شود و با او ازدواج می کند. فرید از همان روزهای اول نامزدی رفتاری بدبینانه دارد و با تمام کسانی که به نحوی با صبا ارتباط داشتند، گلاویز می شود. او حتی اجازه نمیدهد صبا کار کند و ادامه تحصیل بدهد. صبا با کمک خواهرش، طرحش را در تهران میگذراند و فرید را راضی میکند که با کار کردن او موافقت کند، اما دوباره ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.