خلاصه کتاب:
زمانی بود که خیال میکردم به قدر کافی قوی و شجاع هستم که به جنگ با سرنوشتم برم و تقدیرم رو خودم رقم بزنم. بعنوان یه دختر نوجوون انتخابهایی کردم که تا سالها روی زندگیم تاثیر گذاشت. خانوادهم رو رها کردم، شروع کردم به مستقلشدن و روی خودم تمرکز کردن. اولین قدم بزرگ زندگیم راهاندازی یه کسبکار نسبتا بزرگ با مردی بود که شناخته شده محسوب میشد؛ پولدار، جذاب، سرد، باهوش و بلندپرواز.. از اون مردهای بد تو قصهها که همه دخترهای خوب عاشقش میشدند ... با این تفاوت که من دختر ...
خلاصه کتاب:
محمدمیعاد مردی با ایمان و خدا دوست است که از همسر خود، طهورا جدا شده و از او یک دختر سه ساله دارد، به خواستگاری آناهیتا میرود و خواستگاری او از آنا زندگی دختر را دست خوش تغییرات میکند...
خلاصه کتاب:
نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن... برنامه دیگه ای برای نغمه داره!
خلاصه کتاب:
رمان در مورد عشق یه دختر نویسنده به پسریه که معتاده به نوشیدنی و هم دانشگاهی قدیمیشه، این عشق تا کجا دووم میاره و آیا میثم قدر این فداکاری رو میدونه؟
خلاصه کتاب:
امیرعباس سلطانی، تولیدکننده جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره میکند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل میکند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد دانشگاه، دختری محکم، جسور و معتقد وجود دارد که بین او و امیرعباس، رازی بزرگ پنهان است. رازی که به گذشته، به یک زخم... و در نهایت به یک دلدادگی منجر شده. رازی که حالا بعد از هشت ...
خلاصه کتاب:
دنباله پیراهن بلندش را بالا گرفت و تلو تلو خوران از پلههای عمارت بالا رفت. پلکهایش سنگین بودند و حالت تهوع امانش را بریده بود. گیجی همین بود دیگر؟ توربانش را از سرش برداشت و اجازه داد آبشار موهایش روی شانههایش بریزد. کسی که گیج بود، حجاب به چه کارش میآمد؟
خلاصه کتاب:
آیمان که به بهانه درس و دانشگاه از روستای کوچکشان به تهران گریخته و به عنوان مدل برای میکاپ آرتیست ها و عکاس ها مشغول به کار میشود. غافل از سو استفاده گرهایی بد ذات و چه ساده به هراج میرود. آبروی دخترانه اش! اما خب هنوز بزرگ مردانی هستند که شانس زندگی او باشند و نگذارند که او بیش از این در منجلاب آلودگی فرو رود ...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دو زوجست که در یک آپارتمان و در همسایگی هم زندگی میکنند... دو زوج با زندگی کاملا متفاوت و روحیه هایی که دنیا دنیا با هم فاصله دارند...
خلاصه کتاب:
خونهی بهار قصه آرمین پسرجوونیه که بعد از طلاق عموش، پنهانی از همه، همسر اونو صیغه میکنه تا ازش مراقبت کنه. قصهی وانیاست که با یک دنیا امید و آرزو پای سفرهی عقد با چاووش میشینه اما درست شب ازدواجش یک غریبه با چاووش تماس مشکوکی میگیره و راز وانیارو براش فاش میکنه. رازی که موجب میشه چاووش قید ازدواج با وانیارو بزنه. دست سرنوشت وانیارو به خونه بهار و آرمین میرسونه تا اینکه ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.