خلاصه کتاب:
آسمان دختر قوی و مستقل که به خاطر اصرار های پدرخوانده اش درگیر یه ازدواج اجباری با نیما دوست پدرش میشه و با هم قرار یه ازدواج صوری رو میزارن تقریبا همه چیز خوبه تا اینکه نیما شب عروسی با تجاوزی که خودش و دوستش به آسمان میکنند اونو به جای بدهی به شیخ سعید شیخ عرب توی انگلیس میفروشن ...
خلاصه کتاب:
دختری داغ دیده از مرگ عشقش با جنینی از وجودیت مردش به سانی که حتی اجازه عزاداری را به او نمیدهند مجبور است سر خم کند در مقابل رسومات خانواده پیرو حرف ریش سفید ایل تبارش به عقد برادر شوهر سرد و خشکی در بیاید که در زندگی از تنها کسی که متنفر است دخترک داستانمان است. حامی: به چشم دیدم نفرت انگیز ترین زن زندگیم ام را، حال که بیوه مرده برادرم است وقت انتقام است حال که قرار است به عقد خودم در بیاید زمان تاوان پس دادن است تاوان دوری و سختی هایی که من کشیدم ...
خلاصه کتاب:
چکاوک دختری روستایی که به اجبار پدرش مجبوره صیغه ی یک پیرمرد ۷۰ ساله بشه و درصورتی که بچش پسر باشه پایبند اون زندگی بشه و به عقد اون پیرمرد در بیاد ولی تو لحظه ی اخر شخصی وارد زندگیش میشه و دنیاشو زیر و رو میکنه... صدرا خواننده و شکارچی معروفی که تازه همسرشو از دست داده و برای فرار از ازدواج با خواهر زنش ستاره، چکاوک رو به عقد خودش درمیاره و ...
خلاصه کتاب:
زندگی اربابی همش درد داره! همش ناراحتیه! کاش یه آدم ساده بودم… کاش اختیارم دست خودم بود، نه اجبار… من به این زندگی پردرد محکومم! از زندگی پر آرامش محرومم…! من مجبورم اختیار کنم کسی را برای خودم و اختیار دارم مجبور کنم خودم رو به زندگی با او …
خلاصه کتاب:
با توجه به اسم رمان در مورد یه دختره به نام شوکا. شوکا تو روستا زندگی میکنه، روستای قصه ما ارباب جوانی داره که زن داره اونم نه یکی بلکه دو تا... اما به خاطر یه اتفاق زندگی شوکا با این ارباب گره میخوره...
خلاصه کتاب:
مرضیه دختر زیبای چشم آبی که عاشق نعمت، مرد فرش فروش همسایه شون میشه... مردی که جز شکنجه و آزار چیزی برای مرضیه ندارد... عشق نعمت اجاره نمیده که مرضیه پسر لاغر اندامی را که همچون سایه دنبالش هست را ببیند. با ازدواج مرضیه با نعمت، او از خانواده طرد و...
خلاصه کتاب:
آریا مهر بعد از ۱۳ سال از امریکا به ایران برمیگرده تا ارباب عمارت و روستای اجدادی خود شود درحالی که هیچ علاقه ای ندارد و به اجبار مادر بزرگ و مادرش ارباب شد. آنیل دختری که به عمارت اربابی آمد تا در کنار مادربزرگش که خدمتکار عمارت است زندگی کند. ولی جبر زمانه این دو نفر را کنار هم میگذارد تا با مشکلات و حقایق زندگیشون دست و پنجه نرم کنند ...
خلاصه کتاب:
نهان ارگان دختری که بزرگ شده ترکیه اس وقتی باباش زندانه جای بدهی های باباش مادرش میخواد بدتش به مردی که خودش زن داره؛ از عروسی به کمک داداشش فرار میکنه اما کی میدونه که چند قدم اونطرف تر قرار چه اتفاقی براش بیوفته؟ مسیح که گیر دختری افتاده که ادعا میکنه ازش حامله اس و چوب حراج به آبروش زده در صورتی که مسیح حتی چیزی یادش نمیاد مجبور به ازدواج باهاش میشه تا شر بخوابه اما دختره روز عروسی قالش میزاره و نمیاد؛ حالا اون میمونه و مجلسی که پای آبروی حاجی وسطه و عروسی که نیست ...
خلاصه کتاب:
مونا مطلقه زیبای ۲۲ ساله برای نجات زندگی خواهر و برادر کوچک و مادر مریضش، راضی به ازدواج موقت با رامین مدیر یک شرکت بازرگانی موفق می شود ولی بودن با رامین چنان با شکنجه و درد همراه است که مونا نمی داند برای رهایی چه باید بکند ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.