خلاصه کتاب:
دختری به اسم گلیا نه زشت و نه زیبا تو این دنیا زندگی میکنه. با مشکلات دست و پنجه نرم کرده ولی هنوز یکی دیگه از مشکلاتش مونده. توهان راد پسری با تیپ و قیافهی نبستا خوب یه دفعه از راه میرسه. یا خدا این دیگه چه غولیه... پایانشم خوشه کسایی که از رمان همخونه ای خوششون میاد بخونن...
خلاصه کتاب:
داستان دختری به اسم هستی که منشی شرکت پسر عموش شاهرخ و امیرسالار هست و عاشق امیر سالاره و خونوادش مجبورش میکنن با پسر عمه اش مسیح ازدواج کنه.
خلاصه کتاب:
علیسان پسر حاجی مغرور و عیاشی که وقتش و با دخترای دور و برش میگذرونه و برای به دست اوردن ازادی های بیشتر برخلاف میل بابا حاجیش از خونه زده بیرون، خانواده اش برای برگردوندنش کارای زیادی انجام میدن، مثل ترتیب دادن یه ازدواج اجباری…
خلاصه کتاب:
دختری زخم خورده و بی محبت از مهر پدری
مجبور به پرستاری مردی در اتاق انتهای راهرو کاخی به وسعت دریا میشود
و چرا کسی از وجود این مرد خبر ندارد؟
و اگر او بهوش بیاید چه میشود؟
بی شک...
قیامت!!!
خلاصه کتاب:
دختری از لر های بختیاری که پدرش خان هست و در شانزده سالگی به اجبار به نامزدی پسر خان یک روستا درمیاد تا اون خان دخترشو به عقد برادرش دربیاره، دختر افسرده شده و برای هشت سال به کانادا میره و بعد از اون زمانی که بر میگرده متوجه این میشه که نامزدش زن صیغه ای داره و این کار باعث بهم خوردن نامزدی میشه. بر اساس رسومات جاری در خانواده مجبور میشه به عقد برادرشوهرش در بیاد که مبتلا به زالی (سندرم آلبینیسم یا سپیدی مو) هست. ایلدا در نگاه اول عاشق پسر میشه و رضایت میده اما ...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم نازیلا، دختری آرام، ساده و مهربان درگیر یک عشق یک طرفه و سامیار پسری از جنس غرور و بدبینی، پر از زخم و کینه سامیار برای رسیدن به اهدافش مجبور به اطاعت از پدرش و قبول کردن شرط ازدواج از طرف وی میشود و بر اثر اتفاقی با خانوادهی نازیلا رو به رو میشوند این آشنایی باعث انجام آن شرط میشود. نازیلا حس میکند به این عشق رسیده در صورتی که خبر از اهداف شوم عشقش ندارد... رویای بودن و داشتن سامیار تبدیل به کابوس وحشتناک می.شود ولی همه چیز به همین سادگی که سامیار فکر میکند نیست چون در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد!
خلاصه کتاب:
بهار، دختر تنهایی که بعد از مرگ عموش تو رأس یه مثلت عشقی بین دو برادر قرار میگیره و بعد از ازدواج اجباریش و عشقی که به دلش راه پیدا میکنه، متوجه زوایای تاریک زندگی همسرش میشه. مردی که یه مشکل روانی داره. مردی که بعد از ازدواجش، همسر جوون و عاشقش رو زندانی میکنه تا همیشه مال خودش باشه و اجازه نمیده هیچ مردی به عشقش نزدیک بشه، حتی برادر خودش...
خلاصه کتاب:
داستان دختری است به اسم نازنین که بعد از سال ها همراه پدرش به بهانه دیدار عمو و سال نو به ایران بر میگرده… پدرش که یکی از بزرگ ترین کارخونه دارهاست، برای حفظ سرمایه و کارخونه اش تصمیم می گیره که دخترش با برادر زاده اش بابک ازدواج کنه… نازنین که دختری سرزنده و شیطونه سعی می کنه زیر بار این خواسته نره. اما وقتی با تصمیم قاطع پدر مواجعه میشه، تصمیم میگیره هر طور شده تن به این ازدواج نده و زمانی که میبینه پدرش برای انجام کارهاش دوباره ایرانو ترک می خواد کنه از فرصت استفاده می کنه و در یکی ازاین روزا...
خلاصه کتاب:
نیهاد مردی که از زندگی بریده و فقط بفکر انتقامه... انتقام از همه اونایی که بهش خیانت کردن و زخم زدن اون حتی بچه یکساله خودشو هم نمیخواد پدر بزرگ نیهاد اونو مجبور به ازدواج با نازان میکنه دختری که میتونه هم مادر خوبی برایه سامین و هم همسر خوبی برایه نیهاد باشه ولی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.