دانلود رمان سایه نفرت از روح خبیث (مینا) کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
تعداد صفحات : ۶۱۱
خلاصه رمان:
مریم دختری معمولیه نه زیبایی خیره کننده ای داره نه ثروت عظیم. یه دختر معمولی از خونواده ای مذهبی در اصفهان، در طرف مقابل آریا پسری جذاب و ثروتمند که به زنان فقط به صورت کالا نگاه میکنه. موجوداتی ضعیف که فقط مناسب یه چیز هستند. این تفکرش به خاطر شکستیه که قبلا توی زندگیش داشته یه شکست تلخ که اونو از تمام زنان بخصوص افرادی شبیه معشوقه اش متنفر کرده. و با وجود داشتن دو زن صیغه ای هنوز هم به ارامش نرسیده. در این رمان این دو نفر که با هم زمین تا آسمون فرق میکنند بهم گره میخورند. و بازی انتفام آریا شروع میشه و قربانی کسی نیست به جز مریم…
قسمتی از داستان سایه نفرت :
“مریم” دلم آشوب شده بود یه لحظه هم آروم نمیگرفت انواع فکرهای منفی به ذهنم هجوم میاورد. اگه بیاد و اینجا بی آبرویی راه بندازه چی؟ جلوی بابا و خونوادم؟ بهم تهمتای نامربوط بزنه؟ با اینکه خونوادم منو خوب میشناختن بازم از این اتفاق واهمه داشتم. وای نکنه سر محمد تلافی در بیاره؟
یعنی همچین آدمیه؟ خدایا چیکار کنم؟ باید قبل از اینکه منو ببینه از اینجا برم، پس جلسه رو چیکار کنم؟ خوب بعدا نتیجشو میپرسم. بهتر از اینه که بخواد، تلافیشو سر محمد در بیاره. آروم به مامان گفتم: من حالم بده باید برم بیرون نمیتونم بیام توی جلسه. مامان انقدر استرس داشت که فقط
سری تکون داد، شایدم با دیدن رنگ پریدم، به حالم پی برده بود. یه لحظه نگاهشون کردم تا ببینم اگه حواسشون نیست برم همون لحظه به طرف ما نگاه کرد و نگاهش روی من افتاد یخ زدم تموم بدنم لرزید، نمیدونم از ترس بود یا سردی نگاه مشکیش. چشماش روی صورتم میلغزید. ابروهای مشکیشو
توی هم کشیده بود اعتراف میکنم ترسیده بودم. از حضورش از نگاهش و از تلافیش. دست و پامو گم کرده بودم تموم بدنم یخ زده بود. نه میتونستم از اینجا برم و نه دیگه رفتنم فایده ای داشت دیگه کار از کار گذشته بود. اصلا تسلطی روی رفتارم نداشتم. نگاهم توی نگاهش گره خورده بود و …