خلاصه کتاب:
«اسپرسو» نام رمزی است برای پروندهای سری، مرموز و پرهیجان. پیش از سرگرد فرزام عظیمینیا، سه سرگرد دیگر مأمور رسیدگی به این پرونده شده بودند، اما هر سه بهطرزی مرموز ناپدید شدند؛ تنها چیزی که از آنها باقی ماند، دو شاخه ارکیده بود. اکنون فرزام تصمیم میگیرد این معما را حل کند. او تیمی از افراد مورد اعتمادش تشکیل میدهد: سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان، و دکتر آرتان تهرانی، روانشناس و مشاور. اما در دل این مأموریت، چیزی شوم در کمین است. آیا این تیم موفق میشود پرده از راز بردارد یا همانند پیشینیان خود، تنها ردپایی از ارکیده بر جای خواهد گذاشت؟ سرنوشت آنها، و خانوادههایشان، در هالهای از وحشت پنهان است...
خلاصه کتاب:
سیاوش صرافیان، وارث نامدار یکی از اصیلترین خاندانهای تهران، تصمیم روزی گرفت از همهچیز دل بکند. او افتاد به دل کوچهپسکوچههای جنوب شهر، جایی که عربده و لاتبازی جای میراث خانواده را گرفت. کسی که میتواند صاحب قدرت و ثروت باشد، حالا خودش را در گرداب بیسرانجامی غرق کرده بود. اما درست در لحظهای که همهچیز رو به سقوط بود، دختری از راه رسید. سوگند آریانفر، وکیل جوان و مصمم، کسی که آمده بود تا دست او را بگیرد و نجات دهد از دامی که خودش برای خودش پهن کرده بود.
خلاصه کتاب:
اتاق در دل سیاهی غرق شده بود؛ نه نوری از چراغ خواب به چشم می خورد و نه پرده های ضخیم مجال عبور روشنایی چراغ های کوچه را به درون میدادند. مثل همیشه، لحاف سنگین را کنار زده بود و با کمک قرصی که بلعیده بود، در خواب نیمهعمیق فرو رفته بود. خوابی که بیشتر به بیهوشی شباهت داشت تا اقامت داشته باشد. شاید تنها ساعتی از رفتنش در آن تاریکی بیپایان گذشته بود. توضیح مهم : این رمان کپی شده از رمان #منجی_شیطان اثر خانم #النا_جم میباشد.
خلاصه کتاب:
در حل پرونده قتل بعد از اینکه پلیس در حل پرونده قتل پدر صحرا ناکام میماناکام میماند، سایههایی ناشناس با مزاحمت های تلفنی و پیامکهای مرموز، آرامش زندگی او را به هم میریزند. در شرایطی که همهچیز رو به بنبست است و صحرا برای حفظ جان خانوادهاش ناچار به تسلیم در برابر یک نیروی ناشناخته میشود، امیرسام پناهی .مدست مردی مرموز با گذشتهای پیچیده، به زندگیاش بازمیگردد. مردی با شغلی مبهم و رفتاری رمزآلود که میکوشد اعتماد صحرا را به دست آورد…
خلاصه کتاب:
با ناپدید شدن کهربا و بازگشت غافلگیرکنندههای کیاراد، نامزد پیشین او، همه چیز رنگ میبازد و میانها برهم میخورد. در میان این آشوب، کامران شمس، جوانی باغیرت، باوقار و وفادار، چونان کوهی استوار در کنار کهربا ایستاده است. دختری که سالها بیهیچ پیوند خونی، خواهر خویشتن از او پاسداری کرده است. اما وابستگیها، بیآنکه بخواهی، کمکم ریشه میدانند. احساسی که در سکوت شکل گرفته، در دل زمزمه ها شکوفا می شود. در همین گیرودار، کیاراد بازمیگرداند؛ با حسرتی میان و نیتی برای جبران گذشته. اما آیا زخمهایی که خیانت بر جا گذاشتهاند، التیامپذیرند؟ ماجرا با ورود به یک مناقصهی بزرگ تجاری شکل تازهای میگیرد. جایی که کامران و آرشام، دو شریکی که از برادر به هم نزدیکترند، باید در برابر رقبایی سرسخت باشد، نهتنها از آن استفاده کنند بلکه از غرور، عشق و سرنوشت خود دفاع کنند.
خلاصه کتاب:
«معشوقه ماه» روایت زندگی دختری است به نام مهگل؛ دختری زیبا و نجیب که برای نجات خود و مادر بیمارش، رؤیاهایش را کنار میگذارد. او تحصیل را رها میکند و برای تأمین مخارج زندگی به عنوان منشی وارد یک شرکت میشود. اما نگاههای طمعکارانهی پسر رئیس، او را وادار به استعفا میکند. در حالیکه مادرش با سرطان خون میجنگد و مهگل در تنگنای مالی دستوپا میزند، خانوادهی همان رئیس برای خواستگاری از او پا پیش میگذارند. پاسخ مهگل منفی است... تا وقتی که بهزاد، پسر رئیس، در ازای ازدواج، وعدهی درمان مادرش را میدهد. مهگل، ناآگاه از دسیسههای پنهان این خانواده، وارد بازی خطرناکی میشود؛ بازیای که پایانش به زندان ختم میشود...این رمان ترکیب دو رمان عشق و احساس من و آبی به رنگ احساس من از همین نویسنده هستش که ایشون بعد از چاپ کتاب اسامی شخصیت ها و اسم کتاب رو تغییر دادن.
خلاصه کتاب:
«معشوقه ماه» روایت زندگی دختری است به نام مهگل؛ دختری زیبا و نجیب که برای نجات خود و مادر بیمارش، رؤیاهایش را کنار میگذارد. او تحصیل را رها میکند و برای تأمین مخارج زندگی به عنوان منشی وارد یک شرکت میشود. اما نگاههای طمعکارانهی پسر رئیس، او را وادار به استعفا میکند. در حالیکه مادرش با سرطان خون میجنگد و مهگل در تنگنای مالی دستوپا میزند، خانوادهی همان رئیس برای خواستگاری از او پا پیش میگذارند. پاسخ مهگل منفی است... تا وقتی که بهزاد، پسر رئیس، در ازای ازدواج، وعدهی درمان مادرش را میدهد. مهگل، ناآگاه از دسیسههای پنهان این خانواده، وارد بازی خطرناکی میشود؛ بازیای که پایانش به زندان ختم میشود...این رمان ترکیب دو رمان عشق و احساس من و آبی به رنگ احساس من از همین نویسنده هستش که ایشون بعد از چاپ کتاب اسامی شخصیت ها و اسم کتاب رو تغییر دادن.
خلاصه کتاب:
لیلی، دختری خودساخته و مستقل، با تمام سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکند. او با مادر بیمارش تنها زندگی میکند؛ مادری که به بیماری قلبی پیشرفته مبتلاست و برای نجات جانش، نیاز فوری به جراحی دارد. لیلی تمام تلاشش را برای تأمین هزینههای درمان میکند، اما بیپشتوانگی مالی خیلی زود او را به بنبست میکشاند. در حالیکه وضعیت مادرش هر روز بحرانیتر میشود، لیلی در ناامیدکننده ترین لحظهی زندگیاش با مردی جوان و مرموز به نام ارشیا روبهرو میشود؛ مردی که پیشنهادی عجیب و دور از انتظار دارد: «فقط یک شب، در برابر تمام هزینههای درمان...»
خلاصه کتاب:
چهار خال روی میز بود... و تو، از همان خشت اول، دل را حکم کرده بودی. من اما، بیهراس، سیاهبرگهایت را بریدم. حالا نوبت توست؛ اگر حکم بازی در دل است، دلهایت را رو کن...
خلاصه کتاب:
شهرزاد، دختری از سرزمین عطر و هنر، پس از سالها زندگی در فرانسه، به ایران بازمیگردد. بازگشتی نه از سر دلتنگی، بلکه برای دیدار با مردی که خانوادهاش او را برای ازدواج برگزیدهاند. مردی که از دوستان قدیمی پدرش است و در ظاهر، همهچیز تمام به نظر میرسد. اما خیلی زود، چهره واقعی این مرد را میشود. مردی با درون تاریک، اسیر بیماریهای به نام سادیسم؛ انسانی که لذت را در آزار دیگران میجوید. شهرزادی که خود را گرفتار کابوسی میبینند، تصمیم به فرار میگیرند. اما سرنوشت بازی دیگری برایش در آستین دارد. در جریان فرار، سانحهای تصادف میشود؛ اتفاقی که نه پایانی، بلکه آغازی بر داستانی از هیجان، احساس و کشف دوباره خویشتن است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.