رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
رمان اسپرسو

رمان اسپرسو اثر هما پور اصفهانی لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

«اسپرسو» نام رمزی است برای پرونده‌ای سری، مرموز و پرهیجان. پیش از سرگرد فرزام عظیمی‌نیا، سه سرگرد دیگر مأمور رسیدگی به این پرونده شده بودند، اما هر سه به‌طرزی مرموز ناپدید شدند؛ تنها چیزی که از آن‌ها باقی ماند، دو شاخه ارکیده بود. اکنون فرزام تصمیم می‌گیرد این معما را حل کند. او تیمی از افراد مورد اعتمادش تشکیل می‌دهد: سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان، و دکتر آرتان تهرانی، روانشناس و مشاور. اما در دل این مأموریت، چیزی شوم در کمین است. آیا این تیم موفق می‌شود پرده از راز بردارد یا همانند پیشینیان خود، تنها ردپایی از ارکیده بر جای خواهد گذاشت؟ سرنوشت آن‌ها، و خانواده‌هایشان، در هاله‌ای از وحشت پنهان است…

تکه ای از رمان اسپرسو

«خسته و کوفته از کلاس برگشت و همین که داخل خانه شد مشغول درآوردن لباس‌هایش شد. دلش یک دوش آب گرم دلچسب می‌خواست. گاهی حس می‌کرد به طور کل از دنیا و آدمیانش دور شده. خسته بود از هر اتفاقی که اطرافش می‌افتاد. دلش می‌خواست غاری پیدا کند و برای مدتی طولانی درون آن بخزد و بیرون هم نیاید. دلش خیلی تنگ بود! برای خیلی‌هایی که دیگر نبودند. دیگر آن‌ها را نداشت. بعضی بودند و می‌خواستند نباشند و بعضی نبودند و می‌خواستند باشند. صدای هوهوی باد که پشت پنجره می‌پیچید بیشتر کلافه‌اش می‌کرد. خواست راه بیفتد سمت حمام که چشمش به چراغ چشمک‌زن تلفن افتاد. دکمه پیغام ضبط شده تلفن را زد و راهی آشپزخانه کوچک و مختصرش شد. همین‌طور که دستش را دراز کرده بود تا در یخچال را باز کند

و بطری نوشیدنی‌اش را بردارد، با شنیدن صدای درمانده او در جا خشکش زد: ــ سلام. زیاد وقت ندارم. مختصر می‌گم. برات یه ایمیل فرستادم. همین الان. می‌دونم دیر به دیر ایمیل چک می‌کنی. فقط بجنب! به کمکت نیاز دارم. و بعد از آن بوق ممتد! دستش روی در یخچال خشک شد. بعد از سال‌ها از او فقط همین نصیبش شده بود؟ یعنی چه اتفاقی برایش افتاده بود؟ چه اتفاق مهمی که به یاد او افتاده بود؟ باز کجای زندگی‌اش گند زده بود؟ بی‌خیال خوردن آب، درحالی‌که کلاه از روی سرش برمی‌داشت، راهی تک کاناپه وسط نشیمن کوچک خانه شد. لپ‌تاپش بی‌قید روی میز رها شده بود. کلاهش را پرت کرد گوشهٔ کاناپه و نشست. لپ‌تاپ را برداشت، روی پایش آن را باز کرد و به سرعت وارد صفحه ایمیلش شد. قلبش تند تند می‌زد و می‌دانست این اصلاً خوب نیست.

بی‌تردید صفحه ایمیل‌هایش را گشود و با دیدن ایمیل او بی‌تاب بازش کرد. چندین‌بار ایمیل را از اول تا آخر خواند. چیز زیادی دستگیرش نشد. پوزخند روی لبش نشست و زیر لب غرید: ــ همیشه همین‌طور بوده و هست… او فقط درخواست کمک کرده بود. همین! توضیحاتی هم که داده بود این‌قدر مبهم بود که او چیزی از آن‌ها سر درنمی‌آورد. از جا برخاست. باید به کمک او می‌شتافت. مطمئن بود اگر قضیه حیاتی نبود او به سراغش نمی‌آمد. نفسش را فوت کرد و راهی حمام شد. کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.» فنجانی اسپرسو ریخته می‌شود و … صدای تاب زنگ زده در گوشه خانه به خاکستر نشسته، صدای انفجار کلبه‌ای در دل جنگل، احساس یخ‌زدگی دستبندها روی دست‌های بی‌گناه، احساس گرفتن یک ماهی توی دست و لیز خوردنش و افتادنش در میان آغوش رقیب، احساس حباب بودن

در برابر کسی که واژه عشق را برایت هجی کرده و در آخر حماقت! شاید نوای هنگ درام بتواند دردها را تسکین دهد و فنجان اسپرسو، شکلات تلخ، سرطان، سیگار شکلاتی، کابوس و مرهم به انتها برسند. فنجانی اسپرسو ریخته می‌شود و … صدای تاب زنگ زده در گوشه خانه به خاکستر نشسته، صدای انفجار کلبه‌ای در دل جنگل، احساس یخ‌زدگی دستبندها روی دست‌های بی‌گناه، احساس گرفتن یک ماهی توی دست و لیز خوردنش و افتادنش در میان آغوش رقیب، احساس حباب بودن در برابر کسی که واژه عشق را برایت هجی کرده و در آخر حماقت! شاید نوای هنگ درام بتواند دردها را تسکین دهد

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
«اسپرسو» نام رمزی است برای پرونده‌ای سری، مرموز و پرهیجان. پیش از سرگرد فرزام عظیمی‌نیا، سه سرگرد دیگر مأمور رسیدگی به این پرونده شده بودند، اما هر سه به‌طرزی مرموز ناپدید شدند؛ تنها چیزی که از آن‌ها باقی ماند، دو شاخه ارکیده بود. اکنون فرزام تصمیم می‌گیرد این معما را حل کند. او تیمی از افراد مورد اعتمادش تشکیل می‌دهد: سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان، و دکتر آرتان تهرانی، روانشناس و مشاور. اما در دل این مأموریت، چیزی شوم در کمین است. آیا این تیم موفق می‌شود پرده از راز بردارد یا همانند پیشینیان خود، تنها ردپایی از ارکیده بر جای خواهد گذاشت؟ سرنوشت آن‌ها، و خانواده‌هایشان، در هاله‌ای از وحشت پنهان است...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    اسپرسو
  • ژانر
    عاشقانه، معمایی
  • نویسنده
    هما پور اصفهانی
  • ویراستار
    رماندونی
  • صفحات
    1799
  • منبع تایپ
    https://dl.romandooni.ir/1404/2/Esperso.pdf
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 2,087 بازدید
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.