خلاصه کتاب:
امیر علی فوتبالیست جوان و محبوبی که به علت تصادف از ناحیه هر دو پا آسیب می بینه و از حرفه فوتبال با بیرحمی تمام کنار گذاشته میشه حالا چرا؟ باید دید علتش چیه... امیرعلی تهران رو به دنبال پیدا کردن آرامشی که گمش کرده، ترک و عازم شمال میشه تا دوران نقاهتش رو اونجا طی کنه. در طول درمان بیماریش، نویسندهی جوانی به نام غزل به صورت کاملا اتفاقی سر راه زندگیش سبز میشه و زندگی اون رو دستخوش هیجاناتی شیرین میکنه! یه نازنین خانمی هم داریم که هی داره این دو تا رو وصله پینه میکنه ...
خلاصه کتاب:
بهار و پائیز خواهر هستند ولی کاملا با هم از لحاظ اخلاقی فرق میکنند، هر چقدر روح بهار بخشنده و بزرگ است پائیز ستیزه جو و سختگیر است و با همه سر لج دارد. آنها در خانه مردی ثروتمند زندگی میکنند که پدر پائیز آنجا سرایدار و مادرش آشپز است. صاحبخانه آقای ارغوان است که پسرش را برای تحصیل به اروپا فرستاده و او بعد از سال ها به کشور باز میگردد. سروش با دیدن بهار و پائیز با یاد دوران کودکی میافتد که با آنها هم بازی بوده و به آنها محبّت زیادی میکند ولی پائیز این محبت ها را ترحم محسوب میکند و ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.