خلاصه کتاب:
او مهماندار هواپیماست... و دختر مردی که همهچیزش را از دست داد. طنین، بعد از خودکشی پدرش، میفهمد که مقصر اصلی ورشکستگی خانوادهاش کسی نیست جز شریک حیلهگرش، معینیفر. مردی که نهتنها سرمایه پدرش را بالا کشیده، بلکه کتابهای عتیقه و باارزش خانوادگیشان را هم تصاحب کرده. اما این پایان قصه نیست. طنین تصمیم میگیرد انتقام بگیرد، حتی اگر بهقیمت ورود به خانهی دشمن به عنوان خدمتکار باشد... جایی که باید با سه پسر معینیفر سر و کله بزند، مخصوصاً پسر کوچکی که فقط به یک چیز علاقه دارد: آزار دادن او.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.