رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
مطالب محبوب
رمان جنایات با طعم عشق

رمان جنایات با طعم عشق اثر شیرین سعادتی لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

سرگرد، در حالی که در تعقیب قاتل پدرش است، متوجه می‌شود که قاتل واقعی پدرش نه یک فرد، بلکه یک سازمان سری بوده که هدف آن قدرت‌طلبی است. دختر معصوم در واقع به نوعی کلید افشای این سازمان است، اما خودش از این موضوع بی‌خبر است. سرگرد تصمیم می‌گیرد به جای انتقام شخصی، با دختر همکاری کند تا آن‌ها با هم این سازمان را سرنگون کنند و دنیایی عادلانه‌تر بسازند. سرنوشت آن‌ها تبدیل شدن به قهرمانانی است که برای تغییر جهان می‌جنگند.

خلاصه‌ رمان جنایات با طعم عشق

خیلی اصرار کردن که راتین برسونتم ولی نخواستم..به تنهایی نیاز داشتم.. دلنواز عذر خواست،گفت که مدتیه ماجرا رو میدونه و درعذاب بوده که نمیتونسته بهم بگه.. و من…فقط لبخند تلخی بهش زدم و از خونه زدم بیرون… قبول کردم..تو یه تصمیم آنی قبول کردم که باهاشون همکاری کنم.. راهی جز این هم نداشتم..حداقل این بهتر از اسیر شدن تو دست شکوهیه… می موند مادرم…که باید یه مدت ازش دور باشم و این موضوع قلبم رو آتیش میزد…چطور ازش دور باشم؟ نمیدونم! راتین گفت باید آموزش ببینم..که بتونم از خودم دفاع کنم..

هه..منی که حتی تو اجتماع نبودم و حالا با وجود ماجرایی که رو به روم بود،ممکن بود هر اتفاقی برام بیافته..پس نیاز بود. به سنگ فرش پیاده رو زل زدم و اشک هام سر خورد…خدایا،کاش به فریادم برسی..! با کلید در حیاط رو باز کردم…با خستگی حیاط رو طی کردم…از فشار روحی حس میکردم جسمم رو هم کوبیدن! وارد هال شدم..خودم رو مبل انداختم و سرمو به دستم تکیه دادم. مامان:عه..ریما اومدی دخترم. هیچی نگفتم..در واقع نای حرف زدن هم نداشتم..مامان دور زد و نشست کنارم… مامان:ریما..ببینمت مادر. چونه ام رو گرفت که مجبور شدم با چشم های سرخم بهش نگاه کنم…بهت زده شد!

مامان:ریما..چرا چشم هات قرمزه؟..ببینم..گریه کردی؟ باید باهاش حرف میزدم..دیگه وقتش بود که برام توضیح بده… مامان:داری نگرانم میکنی دختر..چی شده که… وسط حرفش پریدم:چرا بهم نگفتی؟..چرا ازم پنهون کردی؟ مامان:چ..چی؟..من..چیو پنهون کردم؟ به چشم هاش نگاه کردم:چرا هربار که ازت پرسیدم پدرم کجاست هیچی نگفتی؟…فکر کردی اینطور ازم مراقبت کردی؟ مامان دهن باز کرد که چیزی بگه که از جا بلند شدم:چرا؟..چرا نگفتی؟..چرا ازش ترسیدی؟.. صدام رفت بالا:فکر کردی حالا چیزی نمیشه؟…باید با پلیس همکاری میکردی..

داد زدم:ولی نکردی و نمیدونی که تو چه هچلی افتادیم!! مامان به گریه افتاد..بی حرف…با ترس و بهت اشک ریخت…دیدم که داره میلرزه.. سریع به طرفش رفتم و جلوی پاش،روی زمین زانو زدم.. هول کرده گفتم:مامان بگو..بهم بگو..تو گذشته چه اتفاقی افتاده که چشمای تو اینقدر ترسیده اس..برام بگو.. مامان هق هقش رو کنترل کرد..آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد آروم باشه… مامان:فکر میکردم..اگه نگم..میتونم ازت محافظت کنم..مهم نبود..حاظر بودم تمام عمر بترسم..سایه ارسلان بالای سرم سنگینی کنه اما تو…چیزیت نشه..که تو،تو آغوشم باشی…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
سرگرد، در حالی که در تعقیب قاتل پدرش است، متوجه می‌شود که قاتل واقعی پدرش نه یک فرد، بلکه یک سازمان سری بوده که هدف آن قدرت‌طلبی است. دختر معصوم در واقع به نوعی کلید افشای این سازمان است، اما خودش از این موضوع بی‌خبر است. سرگرد تصمیم می‌گیرد به جای انتقام شخصی، با دختر همکاری کند تا آن‌ها با هم این سازمان را سرنگون کنند و دنیایی عادلانه‌تر بسازند. سرنوشت آن‌ها تبدیل شدن به قهرمانانی است که برای تغییر جهان می‌جنگند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    جنایات با طعم عشق
  • ژانر
    عاشقانه، پلیسی
  • نویسنده
    شیرین سعادتی
  • صفحات
    499
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 488 بازدید
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.