دانلود رمان رستاخیز از نون قاف کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 977
خلاصه رمان:
درمورد دختری به اسم راز که تو پرورشگاه بزرگ شده کسی سرپرستیشو به عهده نگرفته که تو سن ۱۹سالگی مجبوره که از پرورشگاه جدا بشه و زندگیشو خودش بسازه راز از پرورشگاه میادبیرون خیلی اصرار داره که توشرکت کار کنه یه شرکت خیلی بزرگ مهندسی که توسط آکو زرشناس اداره میشه آکو زرشناس تنها فرزند پسر خاندان زرشناسه …
قسمتی از داستان رستاخیز:
-اقا تخفیف بده دیگه. خانوم ۵۰ تومن کم کردم، دیگه چی می خوای ؟ خیلی گرونه، چه خبره یه مانتو ۵۰۰ تومن؟ مرد به تمسخر خندید: از خواب بیدار شدی خانوم؟ قیمتا الان دو برابره اینیه که من دارم می دم. برو خداتو شکر کن. تازه این مانتو نیست، بارونیه. جنسشو ببین. نانوعه. آخ ملی کی میای
که دیگه واسه لباس مجبور نشم اویزون این مغازه های گرون شم؟ کارت رو دستش دادم. رمز ؟ ۱۷۰۸- کیسه خرید رو دست گرفتم و به گشتن توی پاساژ ادامه دادم نیم بوت مشکی رنگ پاشنه داری توجهمو جلب کرد. تو تمام این چند سال انقدر صرفه جویی کرده بودم که پول هایی که ماه به ماه بهم داده
میشد، جمع شه و سرمایه کوچیکی شه… سعی کردم از جلوی مغازه رد شم و توجه نکنم، ولی دلم مونده بود. حساب کتاب
کردم. پولی که من داشتم نهایتا میتونست ۳ماه اجاره خونه ام رو ساپورت کنه و اگه کاری پیدا نمیکردم عملا بیچاره میشدم. ولی من ادم ریسک پذیری بودم. موهای فرمو باز
کردم و از زیر شال پریشون کردم و با لبخند وارد مغازه شدم. سلام. پسر جوون با لبخند جوابمو داد: سلام خانم درخدمتم. -قیمت اون نیم بوت مشکیه رو میخواستم… -قابل شما رو نداره. لبخندمو کش دادم: نفرمایید. پسر همچنان محترمانه لبخند میزد من محترمانه نمیخواستم تخفیف میخواستم…