خلاصه کتاب:
دیدار، که تمام توجه و محبت پدرش را معطوف به عمه و فرزندانش (شاهین، عقاب، پرستو) میبینید که با هم زندگی میکنند، نفرتی عمیق از آنها به دل میگیرد، او در دانشگاه با عقاب همکلاسی است و هیچ فرصتی را برای تحقیر و عصبانی کردن او را از دست نمیدهد در همان زمان برادر دیدار با پرستو نامزد میکند و ...
خلاصه کتاب:
داستان در شمال ایران اتفاق میافتد. زمانی که آراد نوجوان به یتیم خانه ای مرموز واقع در جنگل های انزلی منتقل میشود و ماجراهای جادویی یکی پس از دیگری نمایان میشوند. قتل، مرگ، جنون و جادو با یکدیگر آمیخته شده اند. فضای یتیم خانه متشنج و ناآرام است. جادوی خاموش کی روشن خواهد شد؟
خلاصه کتاب:
سطح فرهنگی خانواده امم بالا بود. پدرم دکتر بود و مادرمم معلم بود.من تک پسر خاندان طاهریان بودم و عزیز دردونه. اولش مامانم مخالفت کرد ولی بعد که با قاطعیت پدرم مواجه شد سکوت کرد. خواهرمم اون موقع اینقدر بچه بودند که اصلا این چیزهابراشون مهم نبود.
خلاصه کتاب:
این رمان دو راوی دارد. زندگی کیارش کامیاب به دنبال حرکت انتقام جویانهی هومن، سرایدار ویلای پدرش از خانوادهی او، با هانیه خواهر هومن گره میخوره.
خلاصه کتاب:
این کتاب از زبان دختر داستان یاسمین روایت میشه،با خوندن این کتاب ناگفته ها یی دیگر براتون تداعی خواهد شد، قلم زیبا و پرکشش.گرههایی که باز شدنش یک شوک بزرگ در داستان ایجاد میکند.دنیای رنگی رنگی النگوهای دلبر و چتریهای یاسمین قراره کلی دلتونو ببره.
خلاصه کتاب:
من تو يه خانواده اشرافي انگليسي به دنيا اومدم ولي دارايي و ثروتمو تو منهتن به دست آوردم. نيويورك ديگه قلمرو فرمانروايي منه. خانوادم تو بريتانيا سر اينكه چه كسي دوك بعدي فيرَفكس ميشه جنگ و دعوا دارند. ميگن كه دوك بعدي فيرَفكس من هستم، اگه ازدواج كنم. و اين هم يه معامله اي نيست كه ارزش جوش خوردن داشته باشه من اصلا نميتونم خودمو محدود به یه زن كنم يا من اينطوري فكر ميكردم تا اينكه دنيام وارونه شد. حالا تنها راهي كه ميتونم امپراطوري كه خودم ساختم رو نجات بدم اينه كه عنواني كه هيچ وقت نميخواستمو به ارث ببرم پس من به يه همسر نياز دارم ...
خلاصه کتاب:
نفس بعد از خوانده شدنِ وصیت نامهی پدربزرگش و فرار از حقیقتی که شنیده، از خانه ای که، در آن بزرگ شده، شبانه بیرون میزند، اما اهورا، پسرِ خانواده، رهایش نمیکند و...
خلاصه کتاب:
طلا در کودکی پدر و مادرش از هم جدا میشوند و طلا با پدرش میماند؛ پدری که از عهده بزرگ کردن یک دختر کوچولو بر نمیآید. پس طلا مجبور است تا تنهاییهایش را در خانه عموی بزرگش پر کند؛ خانهای با یک دختر و دو پسر ...
خلاصه کتاب:
نارشین به دلیل خیانتهای پی در پی همسرش، تصمیم به جدایی میگیره به شهر پدری خودش برمیگرده؛ غافل از اینکه با این بازگشت، رازهایی قراره فاش بشه که سرنوشت یک خاندان رو عوض کنه. در این بین مردی سر راه نارشین قرار میگیره که...
خلاصه کتاب:
وقتی همسرت میمیره، یاس و ناراحتی احساساتی هستند که انتظارشونو میکشی، ولی من با تماشای تابوتش که توی قبر قرار میگرفت، تنها چیزی که حس میکردم خشم بود و رنجش. من و گایا هشت سال بود که ازدواج کرده بودیم. و تو روز سالگردمون، مرگ به ازدواجمون پایان داد. پایانی مناسب برای پیوندی که از همون اول نفرین شده بود. شاید این تقدیر بود که امروز گرم ترین روز تابستون محسوب میشد...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.