دانلود رمان حماسه پیوند خونی (جلد اول) از هلن هارت کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، خون آشامی، فانتزی
تعداد صفحات : ۲۶۱
خلاصه رمان:
دانته خون آشامی گرسنه است. چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن بعنوان برده خونی برای یک خون آشام زن، او بالاخره فرار میکند. در نهایت، شامهاش او را به نزدیکترین بانک خون میفرستد تا گرسنگی اش را برطرف کند پرستار اورژانس ارین همیلتون یک شیفت شب شلوغ دارد… تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا میکند. منطقش به او میگوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش میکند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند. کششی در بین آن ها میجوشید …
قسمتی از داستان حماسه پیوند خونی :
آرین به سمت من چرخید، چشم های سبزش برق میزد. -کجا میخوای ببرمت؟ -سوال خوبیه؟ ایده ای ندارم. نمیدونم خانوادهم کجا بودن یا حتی هنوز وجود داشته باشن. اون بیش از به بار تهدید کرده بود، که همه اون ها رو نابود میکنه تا من رو تسلیم و مطیع خودش نگه داره به جایی رو لازم
داشتم که به مدت کوتاه دراز بکشم همین طور به تلفن نیاز داشتم. ارین یکی داشت به چشم های مسحور کننده او خیره شدم. -خونه تو. -خونه من! ماشینش رو از جای پارک بیرون آورد و شروع به رانندگی کرد. -من حتی اسم تو رو نمیدونم. -دانته، دانته گابریل. -آهان، راستش این اسم کمی آشنا به نظر
میرسد. کجا زندگی میکنی؟ سپس سرش رو تکون داد. -متاسفم! -چرا متاسفی؟ -چون من فکر میکردم که تو… -بی خانمان باشم؟ ممکنه این طور باشه. نکته این جاست که من نمیدونم خونم کجاست. قبل از این که من جلوی در خونه کسی ظاهر بشم احتیاج داشتم خانوادهم بدونی که من زندهم
و برگشتهم. آرین گلوش رو صاف کرد. -آره خیلی از شماها رو تواورژانس… -من بی خانمان نیستم. حداقل نه اون جوری که تو فکر میکنی من خونه دارم حداقل یکی داشتم. ارین گفت: بیشتر مردم بی خانمان یه زمانی خونه داشتن. -تو نیاز داری چیزی تهیه کنی؟ آرین درباره چه چیزی صحبت میکرد؟ …