در پایان قرن شانزدهم میلادی فلسفه از حرکت بازمانده بود و این دکارت بود که دوباره آن را به حرکت واداشت.
فلسفه اولین بار در قرن ششم پیش از میلاد آغاز شد. در قرن بعد با ظهور مردانی چون سقراط، و پس از وی افلاطون و ارسطو، فلسفه به عصر طلایی خود رسید. پس از آن، تا دو هزار سال اتفاق مهمی در این عرصه رخ نداد. به عبارت دیگر، در این دوره طولانی کار اصیلی انجام نشد.
البته در این دوره فلاسفه برجسته ای پا به میدان گذاشتند. در قرن سوم میلادی فلوطین از اهالی اسکندریه، در فلسفه افلاطون تغییراتی داد ...
امروزه با افزایش حجم منابع در دسترس، کتابشناسی یکی از بهترین راههای بهره وری هرچه بیشتر از زمان و دریافت اطلاعات مورد نیاز است. در زمینه زبان های آشوری، سریانی و آرامی این امر از اهمیتی دوچندان برخوردار است. چراکه هنوز کرسی های رسمی این حوزه مطالعاتی در کشورمان وجود ندارند. پس از سالها تلاش همه علاقمندان در زمینه افزایش منابع مربوط به این زبان ها در کتابخانه های مهم کشور زمان آن فرا رسیده است تا با معرفی دستور زبان ها و واژه نامه های این زبان ها مسیر افزایش آگاهی در این حوزه را هموار نماییم
در این راه ...
من هیچ چیز را به اندازه ی خود به یاد آوردن و خاطره دوست ندارم.» این جمله را ژاک دریدا به سال ۱۹۸۴ در یادمان دوست نزدیکاش، پل دومان فیلسوف، که به تازگی مرده بود، نوشت. دریدا در عین حال اعتراف کرد که «من هیچ گاه نفهمیدم یک داستان را چه گونه باید تعریف کنم.» این دو گزاره، از نظر نویسندهی آنها، به هیچ وجه ناهمساز نیستند. چنان که او دربارهی خود گفته است: «او دقیقا به این دلیل روایت را از دست میدهد که خاطره را نگاه می دارد.» تصویر ذهنی، با گنجانده شدن در داستانی که به ناگزیر ...
نوشته های جیمز جویس نمایانگر یکی از والاترین جلوه های مدرنیسم است جنبش فرهنگی که اروپا و آمریکا را در نخستین دهههای قرن بیستم درنوردید. در پایان قرن نوزدهم، هنر غربی در تمام اشکال آن به حدی از پختگی و پیچیدگی رسید که توانست انعکاسی باشد از جامعه ای که این هنر از دل آن برآمده بود. اما برای دست یافتن به چنین ظاهر متمدنی، این جامعهی تحت سلطهی بورژواها، جامعه ای ساکن، خفقان آور و ریاکار نیز شده بود. عناصر غیرقابل قبول رفتار بشری، مثل شهوانیت بدوی، خشونت غریزی، و هرزگیهای تخیلات ما، از انظار پنهان شد. جامعه شروع ...
از جان استوارت میل امروز بیشتر به عنوان نماینده ی برجسته ی فایده باوری یاد می شود، اما این فلسفه را او به وجود نیاورد یا حتی نفوذ و تأثیر گسترده اش را سبب نشد. چرمی بنتام پشت آن بود. |
جان استوارت میل در سالهای آخر عمر تصویر هوشمندانه ای از بنتام ترسیم کرد: «او نه تجربه ی درونی داشت، نه بیرونی. نه هرگز رفاه و فلاکت را شناخت، نه شور و آکندگی را. حتی تجربه ی بیماری هم نداشت؛ از کودکی تا هشتادوپنج سالگی از سلامت پسرانه ای برخوردار بود. نه افسردگی را شناخت، نه دلتنگی را. هرگز زندگی ...
توماس آکویناس در هفتم ماه مارس ۱۲۷۴ م. چشم از دنیا فرو بست و به ملکوت آسمان عروج کرد. ۴۹ سال بعد از مرگش عنوان «قدیس» به او اعطا شد و در سال ۱۸۷۹ م. پاپ لیو سیزدهم با صدور فتوایی، آراء آکویناس را تنها فلسفه حقیقی» اعلام کرد.
بدین ترتیب، آراء آکویناس گسستی شد در این سنت دیرینه فلسفه که على القاعده همیشه بنا بود بر خطا باشد و به این معنی، از دیگر فلاسفه (و حتی شاید از خود فلسفه) متمایز شد. در واقع به نظر میرسید که دیگر ناگفتهای در دفتر فلسفه باقی نمانده باشد. البته موافقت با ...
بورخس مردی بود با آموخته های بسیار با وجود این یکی از آن رویدادهای شگفتی که آثارش انباشته از آن هاست زندگی او را به افسانه بدوی ساده ای شبیه کرد هر قدر بیشتر خواند و نوشت دید چشمانش کمتر شد تا اینکه در نهایت پاک بینایی اش را از دست داد و در دنیای داستان های اساطیری اش گم شد بورخس همیشه آدم کتابخوانی بود و بسیاری از منابع الهام….
با مرگ ارسطو در سال ۳۲۲ پیش از میلاد مسیح عصر طلایی فلسفه در یونان به پایان رسید فلسفه که تا آن زمان با استدلال های منسجم سروکار داشت اندک اندک به نشتن شرح و تفسیر بر سخنان پیشینیان گرفتار شد در این دوران دو مکتب فکری یکی رواقی و دیگری اپیکوری رواج یافتند که به مقتضای زمانه از روحیه ای چندان خوشبینانه برخوردار نبودند بنیانگذار مکتب رواقی فیلسوفی به نام زنون بود که در اوایل قرن سوم….
افلاطون مایه تباهی فلسفه بود یا دست کم شماری از متفکران مدرن چنین تصوری را در ما بر می انگیزند نیچه و هایدگر هر دو بر این باورند که فلسفه هیچ گاه از الطاف و عنایات سقراط و افلاطون در قرن پنجم پیش از میلاد بهبود حاصل نکرد کمتر از دو سده قبل فلسفه به جریان افتاده بود و از جهات بسیار به زحمت قدم های اول را برداشته بود اما در اینجا یعنی در قرن پنجم پیش از میلاد بود که از قرار معلوم راه خطا را در پیش گرفت…..
اسپینوزا فیلسوف فیلسوفان است او بنای رفیع نظام متافیزیکی شگفت آوری را برپا کرد که در اوج زیبایی و نبوغ قرار دارد این که این بنا نه برگرفته از واقعیت است و نه حاصل تجربه شگفتی آن را دو چندان می سازد او انسانی عمیقا دینی بود اما ظاهرا از آیین و مناسک دین خاصی پیروی نمی کرد فلسفه اسپینوزا تمام از ایده خدا اشباع شده است او همچون یک قدیس زندگی کرد به همین دلیل زمانی که زنده بود مورد سو ظن و انزجار همه مذاهب روزگارش قرار داشت….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.