خلاصه کتاب:
هامین صولت کشتیگیر معروفی که درست چند روز بعد از عقدش با ژیکال تست دوپینگ مسابقاتش مثبت میشه و برای همیشه از صحنه ورزش ملی محروم میشه. مجبور به تصمیم گیریهای بزرگ و سختی برای زندگیش میشه. اما این تنها اول ماجراست و تمام وقایع از طلاق هامین و ژیکال به پنج سال بعد موکول میشه. حالا هامین بعد از پنج سال با عنوان بزرگترین فایتر ایرانی برگشته تا پرده از رازهای مهمی برداره و ژیکال رو به خودش و زندگیش برگردونه. غافل از اینکه ژیکال تصمیمات جدیدی برای زندگیش گرفته و... باید دید هامین از پس درست کردن خرابیهای بینشان برمیآید یا نه؟ ...
خلاصه کتاب:
دلارا مشتاق بازیگر سرشناسی که پس از سالها به ایران بازگشته تا دوباره نامش را بر سر زبان ها بیندازد، غافل از اینکه اینبار دست سرنوشت خوابهای دیگری برایش دیده؛ با ورود شخص مرموزی به زندگیاش تمام معادلاتش بهم میریزد و اعتبار و آبرویش به بازی گرفته میشود... اما او کیست؟! چه میخواهد؟! چه رازی در زندگی گذشته دلارا نهفته است؟! ...
خلاصه کتاب:
« کوروش رادفر » کارخانهدار موفقی که به تازگی با ورشکستگی مواجه شده است چند روز مانده به عروسی دخترش به طرز فجیعی به قتل میرسد... پس از مرگ او، همراز با کمک وکیل پدرش به هر دری برای پیدا کردن قاتل میزند اما پس از حذف وکیل کارخانه کارش بیش از پیش سخت میشود ...
خلاصه کتاب:
يزدان، مولتي ميلياردر مذهبي و معتقد... صاحب بزرگترين كارخانه هاي شهر دل در گرو پري، كارمند بخش حسابداريش ميبندد غافل از اينكه اين دختر كسي نيست به جز ...
خلاصه کتاب:
اَفرا دخترِ به ظاهر خجالتی و سر به زیرِ حاج فتاح سلطانی، به دنبال بهدست آوردن استقلال، ماهها پیش بعد از قبولِ شرط دردسرساز پدربزرگِ مستبد و متعصب اش، با شراکت عمهی کوچکش کافهای در حومهی شهر برپا کردهاند. همهچیز خوب پیش میرود تا قبل از اینکه گندِ جبران نشدنیای به بار بیاورند و بهخاطر ترس از طرد شدن، ماهها روی آن سرپوش بگذارند. اما ماه همیشه پشت ابر نمیماند. کینه و کدورت قدیمیِ شایان خان و سوءتفاهمی که برای او و خانوادهاش پیش آمده است، باعث میشود که شاهانِ جاوید پا به میدانِ بازی بگذارد و بعد از ماهها، بوی تعفنآور رسوایی، خانوادهی سلطانی را بیآبرو کند. «گیلهنار در زبان ترکی به معنای آلبالو میباشد.»...
خلاصه کتاب:
پارسا نیک نام، بازپرس سابق دادگستری، مردی که در برهه ای از زندگی پر تلاطمش به خواست و در واقع خواهش پدرش (حسین نیک نام) اجبارا و موقت به ازدواج با دختر آشنای قدیمی شان تن می دهد. ازدواجی که تبعات زیادی در پی آن است و ...
خلاصه کتاب:
همه چیز از روزی شروع میشود که لنایِ سیزده ساله، به خانه میآید و مادرش را غرق در خون میبیند! آلت قتاله اما در دست کسی است که لنا به او میگوید "پدر!" قصه از یک قتل خانوادگی شروع میشود و امتداد آن میرسد به عمارت حاج راشد فلاح که دیوارهایش بوی خون میدهند و زندگیِ سرایداری، کنار کسانی که همخون لنا هستند و در عین حال، دور و غریباند. فردین تنها کسی است که به دخترک پر از ترسِ داستان نزدیک میشود؛ اما یک داغ روی پیشانیِ لناست؛ او دختر یک قاتلاست ...
خلاصه کتاب:
در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زن های قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز هم روش های سنتی توی همه چیز دارن و پدربزرگش، خلیل، رازی پیش جهانگیر احمری داره که نوا رو کنجکاو کرده ...
خلاصه کتاب:
حامین بادیگارد جذابی که ناخواسته مجبور میشه از دختر تخس و پروئه رئیس یه باند مافیا محافظت کنه، دختری که سالها خارج از ایران زندگی کرده و چیزی از اعتقادای حامین زیادی معتقدمون نمیدونه. مدام تو زندگی حامین سرک میکشه حتی بی اجازه وارد حمومش میشه. مرد خشنمون و بی اندازه اذیت میکنه و وقتی تو یه کلبه واسه چند روز زندانی میشن اتفاقهایی میوفته که باور نکردنیه ...
خلاصه کتاب:
نازگل و مادرش طناز با اختلاف سنی چهارده سال به همراه بی بی زندگی می کنند... طناز برای اینکه سالن آرایشگاهش رو بزرگتر کنه باید نقل مکان کنه که در این جابه جایی با مردی برخورد می کنه که زیادی آشناست ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.