خلاصه کتاب:
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک! برای رسیدن به این نیکی ها خوب بودن خودت به تنهایی کافی نیست! خوب بودن دیگرانی که در کنارت هستن هم لازمه! پندارِ به فراموشی نیک بودن رسیده، ناخواسته به سمت شروع فصل جدیدی از زندگی قدم بر میداره! دقیقاً ناخواسته! بی هیچ میلی! بی هیچ تلاشی! بی هیچ انگیزه ای! بی هیچ علاقه ای! ...
خلاصه کتاب:
کنعان درگیر در مشکلات خانوادگی و مالی، اسیر گذشته و خاطرهی زخمی که به روحش آسیب رسونده، در اوج مشکلات هجوم آورده به زندگی حالش، فرصتی برای گریز از موقعیت خسته کنندهی زندگیش پیدا میکنه اما هر فرصتی فرصت مناسب نیست و هر راه گریزی، راه گریز یا شاید هم… داستان، داستان زندگی سه پسره، سه برادر که زندگیشون به وجود هم گره خورده و البته شخص آشنای غریبی که منبع اصلی مشکلات این سه برادره…
خلاصه کتاب:
سر و صداها رو میشنیدم و تلاش میکردم خواب از سرم نپره و دوباره به دنیای بی خبری برگردم و در عین حال از این مطمئن بودم که خودم مغزم تن خستهم و روحمم اگه بخوایم دوباره بخوابیم، اون رشته کوه لعنتی محاله بذاره! سر جام غلتی زدم و به در اتاق پشت کردم. لحاف لایکویِ سرمه ای رو تا بالای سرم کشیدم و به تاریکی زیرش پناه بردم. به دقیقه نکشیده صدای باز شدن لولای در اومد و پشت بندش تخت تکون آرومی خورد ...
خلاصه کتاب:
مهندسی که در یک روستای کوهستانی ناشناس و در سکوت زندگی میکنه. از خانوادهش جدا شده و به خاطر اختلافاتی که داشته و مرگ همسرش این زندگی رو ترجیح میده اما با امدن دوست صمیمی و برادر خانومش آرامشش به هم میریزه. با ورود خانم دکتری برای کار در خانه بهداشت روستا، میان این دو اتفاقات و حس هایی به وجود میاد ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.