خلاصه کتاب:
سپهر که تمام دوران کودکی و نوجوانی وحتی جوانی اش را با برچسب «بی عرضه» پر رنگ روی پیشانی اش گذرانده، حالا دارد به خودش و بقیه ثابت میکند که بی عرضه نیست؛ آن هم با چرخاندن زندگی خانواده سه نفریشان: سپهر، پارسا -خواهر زاده اش- و پدربزرگش. سارا که با وجود مشکلات خانوادگی اش همیشه سعی کرده تا خودش را بالا بکشد و نا امید نشود، حالا کم کم به این نتیجه میرسد که به دلیل مشکلات روحی سایه انداخته بر ابعاد مختلف زندگی اش، نمیتواند یک رابطه عاشقانه و معمولی را تجربه کند و باید مسیری مشابه خواهرش را -که همیشه سعی میکرده از آن دوری کند- ادامه دهد و انزوا را برگزیند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.