دانلود رمان به سیاهی سرمۀ چشمانت (جلد اول) از سعیده براز کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، معمایی
تعداد صفحات : ۴۲۵
خلاصه رمان:
سرمه بعد از یه تصادف فراموشی میگیره و به عنوان خدمتکار در خونهی خودش مشغول به کار میشه و خبر نداره خانوم اون خونه است، چون قبل تصادف از خونه فرار کرده و میخواسته فرار کنه، حالا شوهرش واقعیتو بهش نمیگه و مثل یه خدمتکار باهاش برخورد میکنه …
قسمتی از داستان به سیاهی سرمۀ چشمانت :
تمام بعداز ظهر را داخل آشپزخانه ماندم و خودم را با کارهای جزئی و سبک سرگرم کردم تا به پذیرایی نروم وگرنه لنگیدنم جلب توجه میکرد و آن موقع بود که به قول خانم روزگارم سیاه میشد!!! شب رضوان دیرتر رفت و خودش چای آقا و خانم را برد تا قضیه افتادن من از روی چهارپایه لو نرود. بعد
از رفتن رضوان خانم سریع فلاسک را از آب جوش پر میکنم تا به همراه شیشه شیر به طبقه بالا ببرم. سینی را پشت در اتاق میگذارم و آرام در میزنم: آقا فلاسک و شیشه شیر و گذاشتم پشت در. قصد رفتن میکنم که صدایم میکند: بیا تو کارت دارم. به شانس خودم لعنت میفرستم و وارد اتاق می شوم.
آقا کنار چهارپایه ای که امروز داخل اتاق بردم، ایستاده است آب دهانم را به سختی قورت میدهم و با استرس به سمت میز میروم. آقا کاملاً روی من دقیق شده است دست و پایم شروع به لرزیدن میکند و به سختی سینی را روی میز می گذارم آقا همان طور که دست به سینه ایستاده میگوید: این
چهار پایه اینجا چیکار میکنه؟ لکنت میگیرم و با انگشتانم بازی میکنم: این… این… اجازه حرف زدن نمیدهد: چرا میلنگی؟ مطمئنم که متوجه موضوع شده است و دروغ گفتن فایده ای ندارد. با التماس نگاهش میکنم: تو رو خدا در مورد این موضوع به مادرتون چیزی نگید و گرنه اذیتم میکنه …