دانلود رمان گرگ تنها (جلد سوم مجموعه گرگ) از پنلوپه اسکای کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، مافیایی، خارجی
تعداد صفحات : ۵۳۱
خلاصه رمان:
بزرگترین اشتباهم این بود که عاشق شوهرم شدم. اون قدر اروم اروم چهار دست و پا بهم نزدیک شده که حتی متوجهی وقوعش نشدم تا رسید. هر بار فکر میکردم احساس من رو داره. تا اینکه بهم ثابت کرد اشتباه میکنم. کامیکاز مرده بود پس دیگه نیازی به حمایتش نداشتم. الان تمام چیزی که می خواستم طلاق بود. مردی رو پیدا خواهم کرد که همون جور که لیاقتش رو دارم عاشقم بشه، که دوتا غریبه نمیاره خونه فقط برای اینکه اذیتم کنه. بهش نیاز نداشتم. حالا وقت شروعی مجدد بود …
قسمتی از داستان گرگ تنها
“ماوریک” با یه نوشیدنی توی دستم داخل بار نشسته بودم. به نظر میرسید تمام کاری بوده که طی هفتهی گذشته انجام دادم. فلورانس زمستان سختی داشت و خیابانها با یه سردی گزنده خیلی سرد بود. پنجره ها دائم بخار میکردند و حتی برای یه مسیر کوتاه از ماشین تا بار هم به یه کت ضخیم نیاز
بود. برای گرم نگه داشتن بدن به چیزی سبک نیاز بود. کنت کنار من روی صندلی نشست. -اون جذابه ولی خیلی حرف میزنه. _فکری به نظرت نمیرسه که خفه بشه؟ یه ایینه روی دیوار روبرویی بود که میتونستم خودم رو داخلش ببینم پوست برنزه ام یه کم رنگ پریده تر از حد معمول بود و
چشم هام به خاطر کمبود خواب، قرمز و ورم کرده بود. بیش از حد سیگار میکشیدم و به خاطر عدم تمرکز، کارم کنار گذاشته شده بود. -البته که میتونم اما اون به صحبت کردن دربارهی گربه هاش ادامه میده و تمامی هم نداره. -عجیبه. معمولا اونایی که جذاب هستن اینطورین اما اروین عجیب
نبود اون با کلاس، باهوش، بامزه بود.. یه زن کامل. کنت روی صندلیش چرخید و صورت منو با دقت برانداز کرد. -مثل اشغال به نظر میرسی مثل کشته شدن توی جاده توی یه روز تابستانی مزخرف. یه نوشیدنی دیگه گرفتم. _ممنون از تعریفت. -چه اتفاقی برات افتاده؟ این هفته هر شب بیرون بودی …