رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
رمان برکه

رمان برکه اثر زهره الف لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

برای نجات شرکت پدرش از سقوط، برکه، دختر زیبا و پرشروشور وارد یک بازی خطرناک می‌شود: صیغه شدن مردی مغرور و متعصب به نام میلاد، که دشمن دیرینه‌ی پدرش است. برکه با اعتمادبه‌نفس شرط می‌بندد که می‌تواند میلاد را عاشق خود کند، اما حرکتی که میلاد انجام می‌دهد، همه‌چیز را بهم می‌ریزد…

تکه ای از رمان برکه

چشم هایش کرد و سرش کج شد. بهنام دستی به پیشانی اش کوبید و با تاسف سری تکان داد. دوباره یادم رفت زودتر بگم بهت به گیجی بهنام لبخندی زد… اصلا قشنگی بهنام به حواس پرتی اش بود… بهنام گفت: یکی دوتا شرکت توپ توی رشت و ساری پیدا کردم… اگر بتونی فردا بری اونجا و یه قرار داد ببندی عالی میشه… نمیخوام این پسره میلاد که میاد دستمون خالی باشه. کلافه چشم هایش را در حدقه چرخاند. _وای بهنام چقدر همه چی پشت سر هم داره اتفاق میفته… من اصلا حوصله ی سفر رو ندارم حالا مطمئنی که خوبه واسمون؟ بهنام دست هایش را دور سینه قلاب کرد و جواب داد آره تحقیق کردم معتبرن جهانی هم تعریفشون رو کرده… بهش گفتم تو قراره بری برای بستن قرارداد و جهانی خیلی تایید کرد. اخم کرد. من که هنوزم به این مرد اعتماد ندارم… اصلا چرا یکھو سرو کله اش پیدا شد؟

انگشت های بهنام در هم قلاب شد و حالت متفکری به خود گرفت. سعی داشت برکه را راضی کند در حالیه برکه معتقد بود جهانی قابل اطمینان نیست اصلا چطور میتوانست اعتماد کند به مردی که حتی یکبار هم اسمش را از زبان پدرش نشنیده بود و او حالا آمده و اذعان داشت که دلسوز کارخانه اش است؟ جهانی آدم کوچیکی نیست برکه… وقتی میگه برو شک نکن برامون نفع داره. بیا تو برو شرایط رو ببین نخواستی برگرد ولی من مطمئنم همه چی قراره به نفع ما پیش بره… من خیلی به آینده دلم روشنه برکه. با حالت خاصی که نشان از قانع نشدنش بود به بهنام نگاه می کرد و جوابی جز سکوت نداشت. بهنام لحظه ای تامل کرد و سپس مقابل نگاه مشکوک. فکر میکنم برو خوب نبود برمی گردی… این طوری با یه تیر دو نشون زدی هم به سفر رفتی و این برای روحیت عالیه و هم اگه شرایط عالی بود می تونی همین اول کاری به کارخونه

یه رونق درست و حسابی بدیم! هوم؟ نظرت چیه؟ سرش را چرخاند و با لبخندی سرخوش ادامه داد: اخ که چه حالی میده وقتی اسم تو و کارخونت زبون زد خاص و عام میشه…. تک خنده ای به رویا پردازی بهنام زد و سر تکان داد. باشه میرم… ولی بدون هنوز به جهانی بدبینم هنوز نمیتونم حضور یکهوییش رو درک کنم و این پیشنهادهای سود آورش رو به پای کار خیر بگذارم. بهنام خواست لب باز کند و چیزی بگوید که در اتاق به صدا درآمد… اخمی کرد و به آرامی اجازه ی ورود داد. و در کمال تعجب شایان وارد شد. چینی مابین ابروهای برکه را پر کرد از نگاه مستقیم و هیز شایان بر روی خودش جلوی بهنام معذب بود _خوش اومدی آقا بهنام… بفرما بشین! صدای خش دار و اخم های در هم بهنام نشان از نارضایتی اش از حضور شایان بود… رگه های عصبی را می شد به خوبی در آهنگ صدایش فهمید… شایان در کمال وقاحت نزدیک ترین صندلی به برکه را برای نشستن

انتخاب کرد و بدون آنکه جوابی به بهنام بدهد مقابل صورت برکه خم شد و با صدای بشاشی پرسید: چطوری خانم خانما. با انزجار و تنفر نگاه عصبی و ریز شده اش را دوخت به شایان و ته دلش لرزید از حضور بی موقع او… گفت: _خوبم… لحظه ای مکث کرد و ایستاد… کیفش را روی شانه اش انداخت و سپس زیر لب طوری که فقط شایان بشنود، غرید مدتی شمارو نبینم عالی میشم. به سمت بهنامی که سعی داشت خشمش را کنترل کند رفت و گفت _بهنام من جایی کار دارم باید زود برم با سر اشاره ای به شایان کرد و سپس ادامه داد: تو هم لطفا به کار ایشون رسیدگی کن. بهنام باشه ای گفت و بدون آنکه به شایان نگاهی بیندازد خداحافظی کرد و از اتاق خارج شد و همزمان گوشی اش زنگ خورد. با دیدن اسم نامی بدون مکث تماس را وصل کرد شاید از قرار امشبش منصرف شده بود. _جانم نامی؟ صدای بم مرد در گوشش پیچید کارخونه ای هنوز؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
برای نجات شرکت پدرش از سقوط، برکه، دختر زیبا و پرشروشور وارد یک بازی خطرناک می‌شود: صیغه شدن مردی مغرور و متعصب به نام میلاد، که دشمن دیرینه‌ی پدرش است. برکه با اعتمادبه‌نفس شرط می‌بندد که می‌تواند میلاد را عاشق خود کند، اما حرکتی که میلاد انجام می‌دهد، همه‌چیز را بهم می‌ریزد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    برکه
  • ژانر
    عاشقانه، ازدواج اجباری
  • نویسنده
    زهره الف
  • ویراستار
    رماندونی
  • صفحات
    1189
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 678 بازدید
  • 55,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.