دانلود رمان اوپال سیاه جلد اول از فاطمه س کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، تخیلی
تعداد صفحات : 2949
خلاصه رمان :
هونیا دختر انسانی که بعد ازدواجش به طور اتفاقی متوجه میشه همسرش، آزاد، گرگینهی آلفاست! از ترسش فرار میکنه اما آزاد میفهمه و برش میگردونه و در این بین با حامله شدنش، اونم سه قلو! ماهیت اصلی هونیا کم کم نمایان میشه اما برخلاف تصور بقیه ، هونیا گرگینه نیست برای اینکه جونش در امان بمونه باید توی همین دوران حاملگی توسط گرگ آزاد تبدیل بشه و این خیلی خطرناکه اما …
قسمتی از داستان اوپال سیاه:
از ترس گوشه تخت مچاله شده بودم و همهی بدنم میلرزید، حتى میترسیدم صدای نفسام که از گریه و ترس بریده بریده شده بود به گوشش برسه و عصبانی تر بشه. همون جوری که تو اتاق رژه میرفت یهویی به طرفم هجوم آورد و روم خیمه زد، با صورت برافروخته و رگ های برآمده و دندونای نیشی
که خارج از لبش بیرون زده بودن داد زد. کدوم بی پدری بهت اجازه داد همچین غلطی بکنی هااا اشکام همینجوری رو صورتم میریخت و داشتم از ترس سکته میکردم اما جرئت حرف زدن نداشتم، با صدای دادش کمی از جام پریدم مگه با تو نیستم حرف نزنی کشتمت هونیا زود باش. باصدای گرفته
و آمیخته به گریه گفتم: م..من..من.. -واسه من، من و من نکن بگو میخواستی کدوم خراب شده ای بری که من پیدات نکنم. با داد دومش حس کردم نفسم قطع شد، هر کاری می کردم نمیتونستم نفس بکشم، از بی نفسی به گردنش چنگ انداختم نمیدونم وضعیتم چطوری بود که رنگش پرید و از
روم بلند شد، دست زیر کمرم انداخت و از حالت خوابیده بلندم کرد… داشتم خفه میشدم: جان، جانم نفس بکش، نترس کاریت ندارم هونیا منو ببین. داشتم برا ذره ای اکسیژن بال بال میزدم. _منو ببین. داد زد: نفس بکش لعنتی. همزمان که باهام حرف میزد پشت قفسه سینه امو بهم ماساژ میداد …