خلاصه کتاب:
چه اتفاقی میوفته وقتی طوفان رام نشدنی با اقیانوس بیانتها در تاریکی شب برخوردن کنه؟ تریستن «شکارگر» کین، برای ورود مورانا ویتالیو به زندگیش آماده نبود. بعد از اینکه قسم چند سالهش رو در یک شب بارونی شکوند، در جنگی بین رنجهای گذشتهش و آیندهی نامعلوم گیر افتاد. تنها چیزی که ازش مطمئن بود؟ اینکه زندگی اون دختر هنوزم متعلق به خودشه. مُرده ها از توی گور بلند میشن. امپراتوری شروع به سقوط میکنه.
خلاصه کتاب:
چه اتفاقی میفته وقتی یک نیروی توقف ناپذیر با یک جسم غیر متحرک در میدان مرگ برخورد کنه؟ در زیر پوسته تاریک جهان مافیا، تریستن کین یک ناهنجاریه. تنها عضو غیرخونی اوتفیت تنبرآ که تونسته به ردههای بالا برسه.اون یک معماست. مهارتهاش بی همتان. وفاداریش شک برانگیزه. اهدافش مبهمن. اون مرگباره و خودشم اینو میدونه. و از طرفی دیگه مورانا ویتالیو، دختر نابغه و خارق العاده خانواده رقیب. کاری که تریستن کین با اسلحه انجام میده، موانا با کامپیوتر انجام میده …
خلاصه کتاب:
حکایت خانواده نسبتا مذهبی، دختری در دل این خانوادست که کار خطرناکش باعث شده پا در مسیر پرپیچ و خمی بزاره. داستان دو کاراکتر اصلی داره و در مقابل از پسری صحبت میشه که مربی یک باشگاهه و گذشتهی تلخی داشته. نسبت خونی این دو نقش اصلی با هم و پا گذاشتنشون در این راه پر خطر باعث میشه داستان جلو بره. در آخر هم ستاره ها راه و به شخصیت هامون نشون میدن. پسر متفاوت و شوخ و دختر لجباز و شیطونی که قراره تلخی هنوزم همونم و از ذهن ها پاک کنن ...
خلاصه کتاب:
خزر در تدارک مراسم عروسی با نامزدش پدرام است. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه درست چند روز مانده به مراسم عروسی، جسد افرا، خواهر فراری خزر، توسط پلیس پیدا میشود و مراسم عروسی به هم میخورد. با یافتن یک عکس در اینستاگرام خزر در پی گذشتهی تاریک خواهرش افرا راهی امارات میشود تا راز قتل خواهرش را بفهمدو این تازه شروع ماجراست. زیرا پای پدرام به عنوان...
خلاصه کتاب:
من از کجا باید میدونستم که وقتی تو خونهی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی سعی داشتم حرف بزرگترها رو گوش کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین های تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟! از کجا باید میدونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خورده شوهرم بود و با دیدنِ من… آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود. قویتر… و من زمانی فهمیدم باختم که متوجه شدم شوهرم به اون مرد مثل چشماش اعتماد داره. اعتماد داشت به قاتل زندگیش تا… (مارتینگل یه استراتژی تو قماره که برد و باخت ۵۰/۵۰ داره….)
خلاصه کتاب:
لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی «بانوی ایرانی»، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی خون به مشام میرسد.
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به نام روژانه که یه دختر شر و شیطون و در عین حال مهربونه… این دختر هیچوقت اجازه نمیده حقش پایمال بشه و اگه ببینه حق کسی رودارن به زور میگیرن از اون طرف هم دفاع میکنه… داستان از اونجا شروع میشه که پدر و مادر روژان فوت کردن و وکیل خونوادگی که دوست صمیمیه پدر روژان بود میاد در مورد رازی صحبت میکنه... این رمان به گفته های نویسنده جلد دومی ندارد!
خلاصه کتاب:
ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجهاش رو جلب میکنه؛ طوری که وقتی اونو چند روز بعد کنار خیابون میبینه سوارش میکنه و استارت آشناییش با هاتف زده میشه. اما این آشنایی فقط تا زمانی که..
خلاصه کتاب:
از ترک کردن کاوه، دو سال میگذرد. سروش در این مدت هر چه تلاش میکند تا او را بازگرداند، مدام به در بسته میخورد. بعد از دوسال صبح که سروش از خواب بلند میشود متوجه عطر کاوه در فضای خانه میشود. اما کاوه ای نیست. سروش خشمگین تصمیم میگیرد به همه چیز پایان دهد، اما توفان انتقام به یکباره بر سر سروش و خاندان زند نازل میشود ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.