خلاصه کتاب:
دختری که بخاطر اجبار و زور برادرش، راه زندگیش به طور کل عوض میشه و از ناهمواری های زیادی گذر میکنه، و در آخر به کسی که عاشقش میشه میرسه… سارا دادمهر دختری نوزده ساله است... دختری که با اراده و صبر در مقابل یه زندگی سخت که اول تقدیر و بعد به خواستهی برادرش سر راهش قرار گرفت ایستاد و مردانه جنگید و ثابت کرد که هیچ زنی از جنس مخالفش که همیشه از اول تا ابد تو گُوششان خواندند: (مردها شیرند، مثل شمشیرند) کمتر نیستند… چه بسا بهتر و قوی تر و برنده تر از شمشیر هم عمل میکنند و میتوانند دنیا را تکان بدهند…
خلاصه کتاب:
جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه... دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه. جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل میکنه در برابر توهین و تحقیر شدن سکوت میکنه و با عشق_امیر در قلبش زندگی میکنه... تا اینکه سر کله ماهیار عشق قدیمی امیر پیدا میشه... ماهیار از امیر می خواد که روزهای پایانی عمرش که سرطان داره رو کنار هم باشن ...
خلاصه کتاب:
رمانی پر از شخصیت های مختلف، درد دل اولین عشق و از دست دادن آن، به علاوه لمس جادو. این کتاب ارتباطی فوری با هرکسی که به دنبال یک رمان عاشقانه احساسی بزرگ است برقرار می کند. جولی هفده ساله آینده اش را کاملا برنامه ریزی کرده است: با دوست پسرش سام از شهر کوچکش نقل مکان میکند، در شهر کالج میرود، تابستانی را در ژاپن می گذراند. اما بعد سام میمیرد. و همه چیز تغییر میکند. جولی که از شنیدن صدای او ناامید شده است، فقط برای گوش دادن به پست صوتی سم با تلفن او تماس می گیرد. و سام گوشی رو برمیداره ...
خلاصه کتاب:
سقوط نرم قصه یه زندگیه، چند تا آدم با یه سری عقاید و باورها. اتفاقاتی میفته؛ خوب و بدش مهم نیست مهم اینه که میرسن به یه دو راهی و باید دید چکار میکنن. سقوط نرم رو سه نفر روایت میکنن. دو زن و یک مرد. یلدا زنی از جنس گذشته، زنی که دو مرد توی گذشته اش وجود دارن، دو مرد از یه خون. آشوب زنی از جنس دختران امروز، دختری که ساده دل میبازه، ساده اعتماد میکنه و ساده راه حل پیدا می کنه. هر سه شخصیت یه سری باورای مشترک داشتن، اما باید دید الان چی هستن؟
خلاصه کتاب:
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود دختری بود، چش عسلی، پیرهن پر... ولی این دخترک قصه ی ما، دل پر غصه ای داشت، زندگیش قشنگ نبود. میون باغ دلش، گل های رنگارنگ نبود. پدرش پدر نبود، سهمش از زندگی جز، روزای دربه در نبود، روزی از همین روزا، روزای خوب خدا، یکی اومد در خونشون رو زد، درو وا کرد و نگاهش به ته کوچه رسید. خود خوشبختی رو دید، گل حسرت تو دلش خشکید و خشکید …
خلاصه کتاب:
کتاب استخوان های دوست داشتنی یکی از کتاب های خاص حوزه ادبیات می باشد و در سال های اخیر کتاب خوانان بسیاری را مجذوب خود کرده است. وجه تمایز اصلی آن، قهرمان داستان است که یک شخص مرده است! یکی از دلایل موفقیت این کتاب را می توان در لحن آن پیدا کرد. قهرمان داستان یک دختر ۱۴ ساله است که به قتل می رسد. او در بهشت خود نظاره گر برخورد خانواده و دوستان خود با این موضوع است.
رمان طرز نگاه عاشقانه ات از زهرا عبدی #دلربا با لینک مستقیم
دانلود رمان طرز نگاه عاشقانه ات از زهرا عبدی #دلربا کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، غمگین
تعداد صفحات : ۳۲
خلاصه رمان : نهایت این عشق و این طرز نگاه تویی و آن دو چشمان زیبایت، در بین این تلاطم سفر نگاهت ماندم. بیا و فریبایی کن... یا فریبم ده. ولی این شیفته گری را دگر نکن. این نگاه تو سال هاست که با من است..که سال هاست که دوست من شده. پس نگذار که رهایم کند. بجو و بیاب، که با من باش. طرز نگاهت را عوض نکن، این نگاه ...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دخترمغروری هست که هیچ کس رو حساب نمیکنه ولی کسی از دل این دختر و زجرایی که کشیده خبر نداره ازدواج میکنه و بچه دار میشه! اما درست وقتی احساس خوشبختی میکنه از دختری که روزی خودش بهش پر و بال داده بود رودست میخوره و...
خلاصه کتاب:
نیاز دختری شاد و پر هدف بعضی جاها مغروره و بعضی جاها خجالتی و گستاخ. سختی و تلخی مثل منو تو توی زندگیش داشته اما مال نیاز یه خورده بگی نگی از حد ظرفیتش بیشتر میشه، روزگار باهاش جوری کنار میاد که حتی لحظهای تو باورهاش نمیگنجه… نیاز دوست داره پیشرفت کنه اما چجوری؟ شخصی وارد زندگیش میشه که ناخواسته راه پیشرفت نیاز رو سخت و تقریبا غیرممکن میکنه… آیا نیاز میتونه در برابر این همه چوبی که لای چرخش میره موفق به مقصدش برسه؟ میتونیم همراهش باشیم تا ببینیم نیاز ظرفیتش تو این همه سختی تا کجاست…
خلاصه کتاب:
داستان یک دختری بسیار مرفه و ازاد و تقریبا رها از دین هست که با هم دانشگاهی اش که جانباز شیمیایی و مذهبی که تمام فامیل درجه یک خود را در بمباران زمان جنگ در یک مهمانی از دست می دهد و به تنهایی زندگی می کند اشنا می شود و علیرغم مخالفت خانواده دختر با اصرار انها را راضی به ازدواج می کند ولی خانواده بجز برادرش او را طرد می کنند رفتار بسیار شیرین و منطبق بر اخلاق پسر باعث می شود که خانواده دختر و خودش متحول شوند و دست از کارهای ضد ارزش بردارند و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.