خلاصه کتاب:
همهی ما بوم های نقاشی ای هستیم که دیگران ما را رنگ آمیزی می کنند... اینکه آنها نقاش ماهری باشند یا نه دست ما نیست، تقدیر ماست.حالا یکی میشود سیاه و تاریک مثل شب و دیگری سفید مطلق! یکی قرمز خونی و دیگری آبی به رنگ آسمان... اما آن ابتدا همه بی رنگ بوده ایم..یا شاید بتوان گفت سفید..نمی دانم! اما هرچه بودیم حالمان خوب بود... پاک بودیم... خیالمان راحت بود... میدانی حتی آن بوم سیاه مثل شب هم گاهی دلش برای آن موقع هایش تنگ می شود.. مطمئن باش! و شاید سفید مطلق عاشق سیاهی شب شد و چه در آمیختنی ست ترکیب این رنگ ها...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.