دانلود رمان مهر و مهتاب از تکین حمزه لو کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی، غمگین
تعداد صفحات : 313
خلاصه رمان :
داستان یک دختری بسیار مرفه و ازاد و تقریبا رها از دین هست که با هم دانشگاهی اش که جانباز شیمیایی و مذهبی که تمام فامیل درجه یک خود را در بمباران زمان جنگ در یک مهمانی از دست می دهد و به تنهایی زندگی می کند اشنا می شود و علیرغم مخالفت خانواده دختر با اصرار انها را راضی به ازدواج می کند ولی خانواده بجز برادرش او را طرد می کنند رفتار بسیار شیرین و منطبق بر اخلاق پسر باعث می شود که خانواده دختر و خودش متحول شوند و دست از کارهای ضد ارزش بردارند و…
قسمتی از داستان مهر و مهتاب:
صبح با صدای مادرم از جا پریدم با سرعت در رختخوابم نشستم و به ساعت بالای سرم نگاه کردم ساعت نزدیک ده بود. وای چقدر دیرم شده بود با عجله بلند شدم و رختخوابم را مرتب کردم داشتم موهایم را شانه میکردم که مادرم در را باز کرد، با دیدن من گفت: چه عجب بلند شدی ظهر شد.
خواب آلود گفتم: سلام، لیلا اومده؟ مادرم با تعجب نگاهم کرد و گفت: لیلا؟ مگه قراره بیاد اینجا؟ -خب، میریم دانشگاه .. مادرم دوباره با تعجب گفت: امروز؟ مگه جمعه هم دانشگاه بازه؟ آه از نهادم برآمد یادم رفته بود امروز جمعه است. شانه را پرت کردم روی میز توالت و دوباره پریدم تو رختخواب.
مادرم با عصبانیت جلو آمد و پتو را از رویم کنار زد و گفت: دوباره که مثل خرس رفتی زیر پتو پاشو یک کمی کمک کن هزار تا کار دارم. بیحوصله گفتم: چه خبره؟ یک امروز میشه خوابید اون هم شما نمیگذارید. مادر با لحنی جدی گفت: برای شب نزدیک بیست نفر مهمون داریم دست تنها نمی تونم،
سهیل که از صبح جیم شده این هم از تو نخیر! امروز نمیشد خوابید دوباره با زحمت از جایم بلند شدم وقتی برای خوردن صبحانه به آشپزخانه رفتم مادرم حسابی مشغول کار بود یک خروار میوه و سبزی در ظرفشویی منتظر شسته شدن بودند چند دیگ و قابلمه هم روی گاز در حال سر وصدا کردن بودند …