دانلود رمان شاهزاده یا گدا از زهرا کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، درام، غمگین
تعداد صفحات : ۴۴۸
خلاصه رمان:
قانون شطرنج این است… سرباز که به آخر برسد… وزیر میشود! شاید تو هم به آخر رسیدی که شاه شدی و من… در همان ابتدای تاریک فرو رفتم که سرباز شدم… قرار نبود قاعده بازی عوض شود... من شاهزاده بودم و تو گدا… اما چه میتوان گفت وقتیکه بازی به کل تغییر میکند و… من گدا میشوم و تو… شطرنج عجیبیست که فقط رنج دارد… برای من… برای تو… و شخص سومی که میماند میان ما! حالا که همه چیز عوض شده… مسئله این است… شاهزاده یا گدا!؟
قسمتی از داستان شاهزاده یا گدا :
کای(جونگین): به صفحه گوشیم خیره میشم و برای بار هزارم اسمشو تایپ میکنم و باز پاک میکنم… پارک جیون… امکان نداره اون بوده باشه؛ اگه اون میبود باید منو می شناخت هه، چرا باید منو میشناخت؟ اون بدون اینکه حتی منو ببینه ردم کرد حالا از کجا میخواد منو بشناسه؟ سرمو
میذارم روی میزم و خطای نامفهومی توی هوا میکشم. این همه دختر آرزوی منو دارن و ولی من در آرزوی یه دخترم که آرزوش نیستم هعی، کاش میشد همونجا دوباره ازش درخواست ازدواج میکردم؛ یا اصلا… دستشو میگرفتم و میگفتم تا بهم جواب مثبت ندی ولت نمیکنم! از فکرم خندم
میگیره، خنگ شدی جناب کیم کای لابد جیونم میگفت باشه عزیزم من باهات ازدواج میکنم حالا ولم کن مطمئناً اگر این جوری میشد بعد از اینکه ولش میکردم جفت پا میومد توی صورتم یا کم کمش یه سیلی مهمونم میکرد.. کاش هیچوقت نمیدیدمت پارک جیون، کاش! “جیون” کتابمو ورق میزنم و
به سویون که داره ناخوناشو لاک میزنه نگاه میکنم. سویونتا: کی میخوای بشینی زل بزنی به من؟ از ظهر تا الان یه ریز روی من زومی. من: میشه از خودت بگی؟ سویون: پارک سویون… ۲۷ ساله… مادر و پدرم مردن… مجردم و از اون مدرک پدرکایی که تو میگی هم ندارم فقط تا دکترا خوندم!