دانلود رمان فریاد خاطره ها از سمیه بیرونی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۷۱۲
خلاصه رمان :
آیدا تمام وقت خود را اختصاص به فرزندانش داده، همیشه الویت زندگی اش با آن ها بوده، ولی خاطره دخترش، قدرنشناس و ناخلف است! زمانی که به کلانتری برای آزادی او میرود از تربیت و داشتن خاطره از خود خجالت میکشد، مثل همیشه دلخوری و ناراحتی خود را مهار میکند ولی خاطره باز هم طلبکار است و با حرف هایش در ماشین باعث میشود تا کنترل ماشین از دست آیدا خارج و تصادف بدی میکنند …
قسمتی از داستان فریاد خاطره ها :
“آیدا” غلت دیگری در تخت زدم و نشستم مثل چند شب قبل امشب هم خواب از چشم هایم ربوده شده بود و فکرم در حال ولگردی همیشگی اش بود فکر میکردم بعد از جشن تولد نگار خواب به چشم هایم باز گردد ولی سخت در اشتباه بودم از تخت پایین آمدم که سردی پارکت ها لرزی به تنم نشاند.
به سمت کمد دیواری رفتم. روپوشی بیرون کشیدم و روی شانه هایم انداختم. مقابل پنجره ایستادم. پرده را کنار زدم و درش را باز کردم. سوز سردی سریع داخل آمد و دست هایم را دور خود جمع کردم. صدای شاخ و برگ ها با آوای شب و جیرجیرک ها یکی شد و آرامشی نصبی به وجودم تزریق کرد.
هوا گرگ و میش بود ولی صدای بوق، گاز و رفت و آمد ماشین و موتور سیکلت ها خبر بیداری شهر را میداد. هوای تمیز صبحگاهی را به ریه کشیدم و تصویر سحرگاه آخرین روزهای پاییزی سال ۹۸ را در ذهنم ذخیره و ثبت کردم تکیه به لبه پنجره دادم و محو آسمان و عروس زیبایش شدم.
نمیدانم چند ساعت گذشت ولی وقتی به خود آمدم صدای آواز گنجشک ها بلند بود و دامن طلایی رنگ خورشید بر سر شهر کشیده شده بود پنجره را بستم و لباسم را با مانتو و شلواری عوض کردم امروز ماشین را باید از تعمیرگاه تحویل میگرفتم و برای بستن قرار داد جدید سر وقت به مزون میرسیدم …