رمان گیانم اثر سحر تقی زاده لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
سیتاوک دختر جوانی که وکیل حرفهای است، پرونده قتلی مشکوک را به دست میگیرد؛ اما در راه حل این پرونده با خطراتی مواجه میشود که فرار از آن عاقبتش جان گیرد…
پوفی کشیدم و چشم چرخوندم؛ میزهای پلاستیکی سرمه ای با صندلی هاشون، خیلی کثیف بود و ناهماهنگ چیده شده بودن. انتظار زیادی که نمیرفت ازشون! زندان بود بالاخره. گوشه ای از اتاق کامران رو دیدم .خیلی لاغر شده بود، زیر چشم هاش گود افتاده بود. باید یک کاری براش میکردم. وجدانم نمیذاشت تنهاش بزارم میون این همه گرفتاری و بدبختی! چادر سیاهم رو، روی سرم رو تنظیم کردم تا موهام معلوم نباشه و رفتم، صندلی که روبه روش قرار داشت نشستم. به چشم های مشکی کامران که هاله ای غم و ناراحتی گرفته بود زل زدم.
هی داشت پاهاش رو با استرس تکون میداد، انگار قصد حرف زدن نداشت فقط نگاهم میکرد. با لحن آرومی گفتم: –کامران ببین مامانت چقدر بال- بال میزنه! من این پرونده رو بدون پول قبول کردم چون اینقدر مامانت التماس کرد دلم نیومد پولی بگیرم، میدونم کمی وضعیت مالیتون جور نیست. سرش رو انداخت پایین و چشم هاش رو محکم روی هم فشار داد و شروع کرد به جویدن لب پاینیش! انگار داشت جواب میداد راهکارم، لبهام رو از هم فاصله دادم با لحن آرومی گفتم: –بس خواهرت کامیلیا چی؟ ها؟! اون دوازده سالشه و به تو احتیاج داره!
الان تو این سن بلوغ به تو احتیاج داره! میدونی بدون تو چقدر شکسته میشه؟! خودت دیدی اون روز که چقدر بیتابی میکرد، بیا حرف بزن. من قاتل رو پیدا میکنم، اون کسی که این قتل رو به گردنت انداخته، پیدا میکنم. قول میدم! خانوادت گناه دارن . سرش رو بلند کرد و با چشم های خیس از اشکش و خیره چشمام شد و گفت : –خانم وکیل، من حرف میزنم ولی احتمال اینکه من رو به قتل برسونن خیلیه ! اخمی کردم و چادرمم رو جلوتر کشیدم و گفتم: –تو حرف بزن. میسپارم سلولی ببرنت که هیچ کس نتونه اذیتت کنه. جونت در امان باشه ! دست هاش رو توی موهاش برد و محکم کشید، انگار به گفتن شک داشت.