دانلود رمان شاه نشین عمارت دلگشا از صفورا اندیشمند کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : 6192
خلاصه رمان :
دلنشین کم سن وسال را به عقد خود در آوردم و خوشگذرانی هایم را با او کردم بعد رهایش کردم…. بی آبرویش کردم…. دست روی آبرویم گذاشت وچه بازی خطرناکی به راه افتاد …
قسمتی از داستان شاه نشین عمارت دلگشا:
مادرم میگفت: آن موقع ها من و شیرین سن و سالی نداشتیم که ! شیرین چند سالی از من بزرگتر بود و همسایه ما و هم بازی خواهرم ! می گفت وقتی مادر حاج مرتضی دست گذاشت روی شیرین تا برای پسرش نشانش کند؛ شیرین هفت شب و هفت روز گریه کرد و از اتاق بیرون نیامد. اما چاره ای نبود.
پدر حاج مرتضی بزرگ محله بود و احترامش و اجرای خواسته هایش واجب ! و البته که خانواده ی شیرین بدشان نمیامد همچین داماد با شوکت و منزلتی نصیبشان شود مادرم می گفت : بالاخره شیرین را راضی کردند و سر سفره ی عقد نشاندند و بزور بله را از او گرفتند. شیرین هم از سر لجبازی از همان اول باب ناسازگاری با این مرد گذاشت .