دانلود رمان آوای فاخته از آوا کاربر نودهشتیا کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 400
خلاصه رمان :
حرف از یه دختر ۲۱ ساله هست که تئاتر کار میکنه نویسنده هست و همین کار یا شغل تمام زندگیش رو تحت شعاع خودش قرار میده.
قسمتی از داستان آوای فاخته:
گوشی توی دستم مشت شد. روی سنگ کنار باغچه بی جون نشستم… مهره پشت گردنم تیر کشید…. به عرق نشستم از
درد. بی توجه اما بلند شدم و به سمت باجه فروش بلیط دویدم. در کوچک شیشه ای بسته بود. با استخوان نازک انگشتم ضربه زدم. کسی جواب نداد. عصبانی مشت کوبیدم.
آنقدر که یکی پیدا بشه و در رو باز کنه: چیه خانوم در رو شکستی بغض کرده دستم رو از میون میله ها بردم داخل: یه بلیط میخوام. کلافه گفت: نداریم خانم تموم شده… سواد داری روی در رو بخون… بلیط موجود نیست! غریدم: سه برابر ده برابر پولشو میدم… جور کن برام! در رو رو به
صورتم کوبید: عجب زبون نفهمیه. لب هام رو روی هم فشار دادم و به طرف جمعیت یورش بردم. دستم رو روی شونه هر کسی که به دستم میرسید میذاشتم که: خانم شما بلیط اضافه ندارین؟… اقا شما چی؟… بیشتر میخرم خسته و مستاصل رو به جمعیتی که به سمت درهای تازه باز شده وول
میخوردن با شونه های آویزون ایستادم. نگاه سمج پسری که بلوز چهارخانه پوشیده بود روی اعصابم رژه میرفت. دلم میخواست عقده هام رو روی سر یکی خالی کنم. کمی دیگه نگام میکرد سرش هوار میکشیدم که چیه آدم ندیدی! جلو اومد. نگاش نکردم. فقط خودم رو آماده جیغ و فریاد کردم
که …