خلاصه کتاب:
مدوسا همه فقط میدونن که مدوسا یه خائنِ اغواگر بود، زن زیبایی که نتونست پاک بمونه. اما میدونستی در حقیقت مدوسا بخاطر خیانتِ قول پاک موندنش به آتنا تنبیه نشد. اون تنبیه شد چون توی معبد پاکِ آتنا بهش دست درازی شد. پگاسوس اسب بالدار فرزند پوسایدون و مدوسا...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم نازیلا، دختری آرام، ساده و مهربان درگیر یک عشق یک طرفه و سامیار پسری از جنس غرور و بدبینی، پر از زخم و کینه سامیار برای رسیدن به اهدافش مجبور به اطاعت از پدرش و قبول کردن شرط ازدواج از طرف وی میشود و بر اثر اتفاقی با خانوادهی نازیلا رو به رو میشوند این آشنایی باعث انجام آن شرط میشود. نازیلا حس میکند به این عشق رسیده در صورتی که خبر از اهداف شوم عشقش ندارد... رویای بودن و داشتن سامیار تبدیل به کابوس وحشتناک می.شود ولی همه چیز به همین سادگی که سامیار فکر میکند نیست چون در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد!
خلاصه کتاب:
دختري به اسم نيلوفر، عزيزشده خانواده نواب با نامزدش طوفان به مشكلاتي بر ميخورد كه باعث قطع رابطه ميشود كه اين قطع رابطه باعث بر ملا شدن رازهايي ميشود كه زندگي نيلوفر را در بر ميگيرد و تمام اعتماد او را نسبت به افراد زندگيش ويران ميكند. درست در سخت ترين روزهاي زندگيش مردي به كمكش ميآيد كه زندگيش را دگرگون ميكند ...
خلاصه کتاب:
پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه... این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیت ها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی. میخواهیم که با هم و در کنار شما به یک پختگی و ثبات شخصیتی در او برسیم. یک بلوغ ذهنی. شخصیت متزلزل و کوچک داستان ما، در انتها پخته و با ثبات و آرام خواهد شد. کسی که با همه کس و همه چیز سر ناسازگاری و عناد دارد در انتها بالغ و فهیم میشود ...
خلاصه کتاب:
گلاره زنی بدنام با ذهن و عکس العملی متفاوت هست که در خونه زنی بنام "حریر اجاره" کار میکنه، مردی به نام حمیدرضا مصّرو با تهدید گلاره رو در ازای مبلغی هنگفت برای یک شب اجاره میکنه، گلاره در طی مسیر میفهمه او پزشک و از یک خانواده سرشناس هست و مردی محترم اما با رازهای ناگفته و پنهان و مشکوک هست، حمید رضا بعد یک شب به گلاره پیشنهاد میده با او به شهر دیگه ای بره و با هم زندگی کنند و از این پس اسمش"دریا" باشه، اما فکر میکنید چرا؟ پشت تموم این داستان، رویاهای طاغی نشسته، رویاهایی سرکش و طغیانگر ...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به نام مهتابه، که با پسری به اسم امیر عباس دوست میشن، امیرعباس چندباری به خواستگاری مهتاب میره، اما هر بار به دلیل شرایط بد مادیش جواب منفی میشنوه، تا اینکه شب نامزدی مهتاب با پسرعموش با هم قرار فرار میذارن و فرار میکنن، اما متأسفانه فردای همون روز خانوادهی مهتاب اونا رو پیدا میکنن و مهتاب و عقد پسر عموش میکنن. پسر عمویی که از همون بچگی عاشق مهتاب بوده و اون و به شدت دوست داشته...
خلاصه کتاب:
آرنگ راستگو مردی ۳۳ ساله استاد آمار و کارمند اداره بورس کسی که تو ازدواج اولش خیانت میبینه و جدا میشه تاثیرات این زندگی شوم از او مردی شکاک، مغرور، تندخو، منظم، جدی و وسواسی ساخته آرنگ به طور کل عشق و زنها، حتی نیازو توی خودش کشته. دست سرنوشت اونو با پناه دختری هنرمند، شیطون و پرانرژی آشنا میکنه ...
خلاصه کتاب:
بهار، دختر تنهایی که بعد از مرگ عموش تو رأس یه مثلت عشقی بین دو برادر قرار میگیره و بعد از ازدواج اجباریش و عشقی که به دلش راه پیدا میکنه، متوجه زوایای تاریک زندگی همسرش میشه. مردی که یه مشکل روانی داره. مردی که بعد از ازدواجش، همسر جوون و عاشقش رو زندانی میکنه تا همیشه مال خودش باشه و اجازه نمیده هیچ مردی به عشقش نزدیک بشه، حتی برادر خودش...
خلاصه کتاب:
مهتاب خبرنگار است ولی عواطف بسیار زیاد و انسان دوستانه اش او را همیشه درگیر کمک به افراد نیازمند کرده، به همین دلیل برای کمک به زینب و فرزند خردسالش که به شدت مورد آزار شوهر معتادش قرار دارد با سماجت سیاوش آریا زند وکیل زبده ولی مخالف با زنان را وادار میکند از او دفاع کند و برای نجات زینب قرار میشود. همراه با خانم یوسفی مادر سیاوش برای کار به بم بروند ولی با وقوع زلزله بم زینب و مادر میمیرند و نوزاد باقی مانده را مهتاب و سیاوش با کمک هم نگهداری میکنند و …
خلاصه کتاب:
دختری از جنس دختران ۲۱ ساله، در آروزهای ۲۱ سالگی! در عمق جوانی، پر از رویاهای تهی! دختری همرنگ من، تو و دیگران! در فراز زندگی و فرود روزمرگی، در چنگ خاموش عشق یا هوس؟ شاید در عمق حسرت! اسیر در چاک دهانها، بی فرهنگی ها. در لفافه کلمات، سفسطه ها، فلسفه ها، علت ها معلول ها، رسم ها! در شکست پوچ خاطرات! در مرز فرو دست سنت ها طبقات هوای نا ابد حرفها، قولها در شمارش حضور و اولویت ها اول بودن ها دوم شدن ها… سراب نمیشود… تمام نمیشود … فقط رسوب میشود!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.