خلاصه کتاب:
مدارا داستان زندگی دختری به اسم «بهار» است که با طلاق، پدیده رایج جوامع مدرن و کلان شهرهای ایران و جهان، زندگیاش دستخوش تلاطم و رویدادهای غافلگیر کنندهای میشود که او با صبوری و روشی هنرمندانه از آن عبور میکند و تجربهای را از سر میگذراند که از منظر جامعه شناختی میتواند چراغی در مسیر زندگی روشن کند.
خلاصه کتاب:
ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر دست درازی عمویش، بعد از پانزده سال برمیگردد و با یادآوری خاطرات کودکیش تلاش میکند از عمویش انتقام بگیرد و گمان میکند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند...
خلاصه کتاب:
-تو فکر نکن... محض رضای خدا هیچ فکری راجع به من نکن! من نه بگیرم نه پیگیر. یه مدت تحملت کردم الان دیگه نمیتونم. آقا نمیتونم! خجالت میکشم. تو همین جمع کی میدونسته من با این دختر دوستم؟ هیچکس! تو اینقدر سطح پایینی که حتی خجالت میکشم به دوستامون بگم با منی! یه نگاه به سر و ریختت بنداز... کلاغ با اون سیاهیش از تو قشنگتره... تحقیرش میکنه اما چرخ گردون تقدیر، درست وقتی که انتظارش رو نداشته تو موقعیتی باهاش روبه روش میکنه که حتی خوابشم نمیدیده و حالا...
خلاصه کتاب:
خانوادهی اسکندری، یه زندگی آروم دارن. تا اینکه... آدم جدیدی به همسایگیشون اسباب کشی میکنه و این آدم همزمان با خودش عشق و نفرت میاره. رازهایی برملا میکنه که زندگیشون دستخوشِ….
خلاصه کتاب:
کارن یه بازیگر معروف و خوشگذرانه ک برای فیلم جدیدی ک بهش پیشنهاد میشه یه نقش مکمل خانم داره ب اسم مایا؛ همسر مایا ک یه آدم شکاکه و مایا رو به زور دست درازی به اون، و داشتن فیلم و عکس ازش به دست آورده رو تحت فشار میزاره ک نباید کارو قبول کنی...
خلاصه کتاب:
درباره دختری دبیرستانی به نام مهداست که همراه دوستاش کلی شیطنت دارن و یکی از این شیطنتها رفتن به اتشنشانی نزدیک مدرسه و مردم آزاریه که یه روز بین این شیطنت ها با یکی از آتشنشان ها اشنا میشه و...
خلاصه کتاب:
آیلین دختری که نامزدی به نام جمشید داره و در انگلیس علاوه بر اینکه تحصیل میکنه، در کارهای دفاع از حقوق ایرانیان در برابر نژادپرستان انگلیسی فعالیت داره. در پی اتفاقی با دکتر متین آشنا میشه و اون سعی میکنه در برابر سختی ها و اتفاقات ازش حمایت و حفاظت کنه. تا جایی که هر دو عاشق همدیگه میشن ولی عشقی مخفی و مسکوت و از طرفی نزدیکترین دوست آیلین یعنی سودابه که شکست سختی در زندگیش خورده و شدیدا به همه مردها دید منفی و بدی داره هم به آیلین میگه که عاشق متینه و آیلین به خاطر دوستش حاضر میشه از محبوب و معشوقش بگذره و ...
خلاصه کتاب:
″مگ کورانادا″ سالهاست دور دنیا دنبال اهدافش میگرده و این قضیه باعث شده خانوادهی معروش ازش ناامید بشن. اون برای عروسی بهترین دوستش به ″واینِت″ میره و وارد یه دنیای کوچیک جدید پر از آدمای عجیب و غریب میشه، بین این آدمها که همگی ازش متنفرن یه نفر باعث موندگاریش میشه و اون کسی نیست جز شهردار همه چی تموم شهر تد بودین جذاب و خوش قیافه با آیکیوی ۱۵۱ و کلی امتیاز ثبت اختراع !
خلاصه کتاب:
دختر کوچک خانواده صدر مسئولیت های بزرگی بر عهده اش گذاشته میشود و در این راه با ممنوعه زندگی اش پس از ده سال ملاقات میکند. اینبار او هیچ وجه اشتراکی با ادمی که ده سال پیش بود ندارد...
خلاصه کتاب:
"اسفندماه ۱۳۹۷ تهران" _ساعت شش قرار بود خونه باشی و الان ساعت یازده شبه! صدای پر خشمش در تاریکی آشپزخانه باعث شد از جا بپرم و لیوان آب در دستم بلرزد. _این پنج ساعت سرت به چه کثافط کاری بند بود که حتی وقت جواب دادن به گوشیت رو هم نداشتی؟ نگاه خشمگینش زبانم را بند میآورد... بخصوص که حالا چشمانش سرخ شده اش، نمایان گر آن درد لعنتی اش بود. دروغ چرا... ترسیده بودم! صدای بلند ضربان قلبم را به وضوح میشنیدم اما به طرز مسخرهای سعی داشتم خونسردی ام را حفظ کنم و خب... ناموفق بودم ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.