خلاصه کتاب:
سوزان نگاهش را با اعتماد به نفس مختص به خودش از برنا گرفت و به ترلان قرض داد. دختری که پوستی سفید، مو و ابرویی نارنجی رنگ و چشمهایی رنگی داشت. فک زاویه دارش درست در دیدرس نگاه سوزان قرار گرفت. سوزان: واقعا؟! چه خوب که بالاخره تصمیم گرفتی باهم آشنامون کنی شریک!
خلاصه کتاب:
دختری که هدف داره؛ انتقام. اونم از مردی که هیچوقت کنارش نبوده. شایدم نمیدونسته که دختر قصمون وجود داره. جانان میره یه مرد رو عاشق کنه، مردی که رییسه، دستور میده ...
خلاصه کتاب:
دنیام رو غم برداشته... ولی تو اومدی هربار که نگاهت می کردم خیال میکردم به ابلیس نگاه میکنم، ولی زمان بهم فهموند که تو... فرشته ای نه من... تو کنارم بودی که همه منو فرشته موطلایی خطاب میکردند... من گیلدا فروزش... روزی با هزاران آرزو برای ساختن زندگی دوباره از شهر شعر و غزل به شهرنکبت و سیاهی یعنی تهران پا گذاشتم. من، گیلدا دختر خورشید، بی پدر و مادر، بی حتی ذره ای محبت پدری با به تهران آمدنم پا به دنیای کثیف تر از قبلم گذاشتم... شکستم، سوختم، متنفر شدم و ...
خلاصه کتاب:
یک خبرهایی بود که هم میدانست و هم نمیدانست. تا رسیدن هر دو سکوت کرده بودند. انگار که هر دو مرده بودند. به محض توقف ماشین دستش را پس کشید و پیاده شد. نمیخواست به پشت سرش نگاه کند. با عجله کلید را در قفل چرخاند تا در را باز کند اما نمیشد. بعد از یکی دو بار تقلا متوجه حضورش شد. درست پشت سرش ایستاده بود ...
خلاصه کتاب:
مهسا مهدوی دختر دبیرستانی و سادهای که رفته رفته عاشق پسرخاله اش فردین میشود اما تردید دارد که این عشق است یا یک علاقهی نه چندان قوی! تلاشی برای اثبات این کار نمیکند و علاقه اش را پیش خودش نگه میدارد تا زمانش فرا برسد تا اینکه …
خلاصه کتاب:
روناهی خبط کرد… اشتباه کرد… دختر خانِ ایل حق عاشق شدن نداشت… حالا که عاشق شده باید طرد شود… آن هم به دستور پدر… به دستور کسی که در چهره روناهی معشوقش را میدید… چه فرقی بود بین روناهی و دخترهای ایل که همه عاشق میشدند و پدر میانجی گری میکرد… سالها بعد یک نفر فدا شد… یک زن… یک زن بیگناه…. آساره شایسته بدون هرگونه خطایی مورد اتهام قرار گرفت… به او تهمت زده شد… تهمتی ناگوار که پیش شوهر رسوایش کرد…
خلاصه کتاب:
آیلین داشجویِ سالِ دومِ نقاشی. با خانواده کوچیک و دوست داشتنیش زندگی ای با روالِ ساده ای رو میگذرونه. و زیاده خواهیهای آیلین و دنیای صورتیای که همیشه برای خودش میخواد باعث میشه پسر های رنگارنگی رو توی زندگیش امتحان کنه تا به شاهزاده ای که میخواد برسه! با ورودِ پسرِ شعبده باز و مرموز به دانشگاه... روالِ ارومِ رمان اسیر پیچ و خم های های عجیبی میشه که زندگی یک نواخت و آرومِ آیلین و خواهر دو قولوش رو لابه لای ورقای پیک و خشت پاسور های شعبده بازی گم می کنه ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.