دانلود رمان روبن از یاسمن علی زاده کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : 1526
خلاصه رمان:
ماه آذر برگ ریزون من یا شاید بهتره بگم صاعقهی که روی زندگیم جرقه دادی و تموم بدبختیهای زندگیم رو سوزوندی من تو رو با اون ماه آبان کوچولوم خوشبخت میکنم تو فقط به من تکیه کن و تنهام نذار آذرخش زیبای من... الیان مردی سخت خشن اما عاشق دل در گرو آذر دختر رنج دیده و سختی کشیده ای دارد اما آذر معتقد هست که همیشه برای اطرافیانش بدشانسی میاره برای همین قصد در دوری از الیان داره که …
قسمتی از داستان روبن:
کلون در به صدا درآمد چادر رنگی را بر سر انداخت و لخ لخ کنان خود را به در رساند و آن را گشود. طولی نکشید که پاهایش بر زمین میخ چشمانش از فرط تعجب گشوده این شانه های چهارشانهای که کمی خمیده شده بودند، این موهای کم پشت شده تارسفید این ریش های نامرتب و این گودی
صورت متعلق به او نبود اما قد رشیدش بوی عطرش طرز نگاهش همان بود. خوده خودش فردش، فرد شده بود یا فقط پیر؟ لبه چادر گلدارش را به دندان گرفت. با همه فشارهای متحمل شده بر جانش و کوبش ناجوان مردانه قلبش خود را کنترل کرد و با اخم ظریفی که روی پیشانی نشاند چشم به
زمین دوخت و با صدایی مانده در ته چاه گلو گفت: بفرمایید با کی کار دارید؟ جان کند تا همین چند جمله را توانست بیان کند. او سپید شده بود اما قعر چشمانش هنوز همان ابهتی را که رعشه برجان دخترک میانداخت داشت. همان چشمانی که زندگی را از او گرفت اصلانم اصلان شرف همانند همان روز
خود را معرفی کرد و او چه میدانست. از دختر خود ساخته قوی امروز که دگر ضعیف و ترسان دیروز اما او امان از روزگار دخترک را سیاه کرده بودند. نمیشناسم برای بستن در اقدام کرد که فرد با قراردادن پای خود مابین در مانع از بستن آن شد و او روزی روزگارش بود. اما به من گفتن یه خانوم …