دانلود رمان غاشیه از محدثه جهشی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، جنایی، معمایی
تعداد صفحات : ۱۳۳
خلاصه رمان:
سیبل نگاهت را به دنیا دوختهای! و مگر میشود انسانهای جانپرست آن را با گلولههای زبانشان تار و مهآلود نکنند؟ فرار شاید تنها چارهای برای زندگی باشد، اما سرنوشت منحوس را چه باید کرد؟ زنده در برزخ ماندهای و آوای تمناهایت پردهٔ گوشها را میکِشد! سکوت کن. اینجا سکونتگاه جانپرست هاست …
قسمتی از داستان غاشیه :
دستهای بزرگ و رگ کشیده اش که به گزگز افتاد؛ انگشتانش از گرهی مشت رها گردید و سیگار مچاله شده، بر زمین آوار شد. دستیار سراسیمه به سمتش آمد که او کف دست تاول زده اش را بالا آورد و با همان پلک های روی هم افتاده لب زد: وایسا داشتی میگفتی! مرد بیچاره به لکنت افتاد. هراس داشت،
از آن که نکند هدف بعدی مشتهایش او باشد؛ اما لحن آرام او را هم نمیتوانست به فال نیک بگیرد؛ پس لبهایش همراه کلامش لرزید: گفتن اوضاع به هم ریخته اگه… اگه باهاشون مذاکره نکنید… برگ برنده رو، رو میکنه. سرش متمایل به پایین، اما مردمکهایش روی چهرهی رنگ پریدهی مرد ثابت ماند.
پیکره سیبلش ارتعاش برداشت کنج لبش چین افتاد و با نیش خندی ابرو بالا انداخت و گفت: جدی؟ و هیچکس نمیدانست در پس آن لحن تمسخر آمیز افکارش به هزار مکان و زمان رفت و آمد میکرد. ایستاد و یقهی سفید پیراهن را نزدیک هم آورد؛ تک دکمهی کت را بست و آرام و خونسرد فاصله را با او
به حداقل رساند. مرد، آب دهانش را با وهم بلعید و اهریمن با آوایی جهنمی همانطور که گره کروات او را بیش از حد محکم میکرد گفت: پس خوب گوش کن سگ وفادار چون باید رج به رج این حرفارو بهش برسونی. لبخندش عمیق شدو جنون وار چشم هایش را گرد کرد: آب که سربالا میره قورباغه ابوعطا میخونه …