خلاصه کتاب:
قضیشم در مورد عابد و آنا هستش
آنا رقص باله کار میکنه و آرزوشه بالرین معروفی شه.
عابد از ایتالیا ب دلایلی میاد ایران و این دو نفر همدیگه رو می بینن با چندین سال اختلاف سنی… عابد پسری هات، جیگر… آنا مهربون، دلسوز…
پایان تلخ
خلاصه کتاب:
تو را به ترانه ها بخشیدم به صدای موسیقی، به سکوت شکوفه ها که به میوه بدل میشوند و از دستم میچینند. تو را به ترانه ها بخشیدم، با من تمام عمر هیچ درختی ابدی نیست باید به جدایی از زندگی عادت کرد ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.