خلاصه کتاب:
هامون و نامزدش منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلائل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند، مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست و این موضوع باعث میشود هستی یک صبح اورا برای همیشه ترک کند. در این میان سلوا یکی از هم کلاسیهای قدیمی او حاضر میشود نقش زن باردار هامون را بازی کند تا او بتواند حق و حقوق خودش را از خانوادهش بگیرد. غافل از اینکه سلوا پنهانی دل در گرو هامون دارد ...
خلاصه کتاب:
امیر اقتدار از نامزد چاق و بدتیپش خوشش نمیاد قرار ازدواجش رو به هم میزنه و با یه دختر خوشتیپ و خوش هیکل ازدواج میکنه و برای ساخت کلیپ فرمالیتهی عروسی شون میرن شمال، اما درست شب اول دختره قالش میذاره و با لباس خواب فرار میکنه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.