دانلود رمان بخت سپید زمستان از مهناز صیدی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 546
خلاصه رمان :
آیلین دختری که نامزدی به نام جمشید داره و در انگلیس علاوه بر اینکه تحصیل میکنه، در کارهای دفاع از حقوق ایرانیان در برابر نژادپرستان انگلیسی فعالیت داره. در پی اتفاقی با دکتر متین آشنا میشه و اون سعی میکنه در برابر سختی ها و اتفاقات ازش حمایت و حفاظت کنه. تا جایی که هر دو عاشق همدیگه میشن ولی عشقی مخفی و مسکوت و از طرفی نزدیکترین دوست آیلین یعنی سودابه که شکست سختی در زندگیش خورده و شدیدا به همه مردها دید منفی و بدی داره هم به آیلین میگه که عاشق متینه و آیلین به خاطر دوستش حاضر میشه از محبوب و معشوقش بگذره و …
قسمتی از داستان رمان بخت سپید زمستان
میان خواب و بیداری، صدای پا دوباره تمرکزش را برهم زد. از زمانی که به خود آمده بود، این صدا را شنیده و هربار نیز حواسش را به ان معطوف کرده بود. تا ان زمان دقت نکرده بو که صدای پای افراد با همدیگر چقدر متفاوت است. یک چیز خاص در صدای این پا بود. چیزی که با هر بار شنیدنش،
به او نوعی آسودگی خیال میداد. یک نوع امنیت خاطر. شنید که لسلی داشت حرف میزد؛ اما قادر به تشخیص و درک کلمات نبود. خواب در ذهنش رخنه کرده بود. مادرش را دید که با نگرانی بالای سرش می آمد. نگاهش مثل همیشه گرم و مهربان بود. بی بی هم پشت سرش با یک لیوان جوشانده که
معجونی میشد، حتما سر می رسید. وقتی مریض بود، حتما بی بی هم با جوشانده ها پیدایش میشد… صدای پا رویای شیرینش را برهم زد. مغزش شروع به فعالیت نمود. در خانه نبود. در ایران هم نبود، از سال ها پیش. بوی عطر او نزدیک و نزدیکتر شد. وقتی صدا در کنارش متوقف شد، مثل یک
موجود شرطی شده، متظر ماند تا سنگینی جسمش را روی تخت خود حس کند؛ اما اینبار چنین نشد. روی صندلی لسلی، کنار تخت نشست. انگشتان او با احتیاط روی نبضش قرار گرفت و دست دیگرش روی پیشانی وی نشست. چشم که باز کرد، متین را دید که با دقت سعی در درک وضعیت او دارد …