دانلود رمان در آغوش مهربانی از arameshgh 20 کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اربابی، معمایی، اجباری
تعداد صفحات : 715
خلاصه رمان :
داستان در مورد دختری به نام روژانه که یه دختر شر و شیطون و در عین حال مهربونه… این دختر هیچوقت اجازه نمیده حقش پایمال بشه و اگه ببینه حق کسی رودارن به زور میگیرن از اون طرف هم دفاع میکنه… داستان از اونجا شروع میشه که پدر و مادر روژان فوت کردن و وکیل خونوادگی که دوست صمیمیه پدر روژان بود میاد در مورد رازی صحبت میکنه… این رمان به گفته های نویسنده جلد دومی ندارد!
قسمتی از داستان در آغوش مهربانی:
چشمامو باز میکنم… به ساعت نگاهی میندازم با دیدن ساعت جیغی میکشم… ساعت یازدهه و من هنوز خوابم… قرار بود با رزا بریم درمانگاه سریع مانتوم رو میپوشم و از اتاق خارج میشم دارم به سمت سالن میرم که ماکانو میبینم. ماکان: کجا میری؟ -خواب موندم… قرار بود با رزا بریم
درمانگاه. -ماکان با ماهان رفت… گفت خسته ای بیدارت نکنیم. -یعنی چی؟ ماکان با بی حوصلگی میگه: یعنی همین… من باید برم بیرون کار دارم تو میخوای چیکار کنی؟ -خوب میرم جلوی خونه پدری رزا منتظرش میشم. ماکان: احتیاجی نیست. با اخم میگم: تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت
نکن. ماکان خشمگین نگام میکنه و با چند قدم بلند فاصله بینمون رو از بین میبره و میگه ببین دختر خانم بهتره که پا رو دم من نذاری که بدجور بد میبینی اگه تا حالا هم باهات کاری نداشتم فقط و فقط به خاطر ماهان بود. با یه پوزخند میگم: اونقدر دمت درازه که من هر جا پامو میذارم یه تیکه
از دمت میره زیرپام اینا که دیگه دست من نیستن مچ دستمو میگیره و محکم فشار میده از لای دندونای کلید شده :میگه خواهرت جز رعیت منه پس تو هم میشی جز رعیت من… یاد بگیر با من درست صحبت کنی. سعی میکنم مچ دستمو از دستش در بیارم که یه پوزخند رو لبش میشینه و میگه …