دانلود رمان فانوس از Mahtab کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، معمایی
تعداد صفحات : ۱۷۵۴
خلاصه رمان:
باران با مادرش در یک فانوس زندگی میکرده. تا اینکه مادرش کشته میشود و صاحب آن فانوس که در اصل صاحبکار باران و مادرش هم بوده، سمت باران را از آشپز به ساقی در مهمانی شبانه تغییر میدهد. داستان اصلی از جایی شروع میشود که مردی باران را از دست صاحبکارش نجات میدهد …
قسمتی از داستان فانوس :
تمام اون ۷ روز رو به روزهایی فکر کرد که توی این فانوس و کنار ساحل دریاش و توی جنگل های انبوهش گذرونده بود. از خاطرات خوب بچگی بگیر تا خاطرات بد سال های بعدش. انگار که تمام روزهای و دقایق عمرش مثل یه فیلم سینمایی از جلوی چشماش رد میشدند. درست بعداز اون ۷ روز بود
که معنی واقعی بدیختی رو چشید. بعداز ظهر روز ۸ بود که مجید به اطلاعش رسوند که سیروس توی خونهی خودش کارش داره و باید میرفت به اون قصر رویایی که همیشه دلش میخواست اونجا رو ببینه. با بهت وحیرت از این خواستهی غیر معمول سیروس از جاش بلند شد و با پاهای
لرزون از پله های سنگی و سیاه طبقهی خودشون گذشت و وقتی از پاگرد طبقهی دوم گذشت به سرامیک های سفید طبقهی سیروس رسید در سفید خونهی سیروس حتی از توی پاگرد هم معلوم بود. با دلی که از ترس و اضطراب میلرزید ونگاهی که بخاطر گریهی زیاد دو دو میزد جلوی در رسید و
با درموندگی به در خیره شد چندباری دستش رو برای در زدن بالا برد ولی چیزی مانع از این میشد که در بزنه. نمیدونست پشت اون در که از طرفی قصر رویاهاش بود از طرفی شب ها میشد شکنجه گاه زنهایی که تنها صدای نالشون رو شنیده بود چی درانتظارش بود. با خودش میگفت از کجا معلوم که …